بین همسران،چرا طعنه ؟ چرا کنایه ؟

بین همسران،چرا طعنه ؟ چرا کنایه ؟

زنان احساسات خود را اغراق‌آمیز جلوه می‌دهند و محدودیتی در استفاده از لغات نمی‌بیند، اما مردان کلمات را واقعی پنداشته و واکنش‌های نامناسب نشان می‌دهند. مردان حرف‌های زنان را لغت به لغت معنا می‌کنند.


از مشکلاتی که بین زن و مرد بوجود می‌آید این است که زن و مرد علاوه بر اینکه از کلمات مشابه استفاده می‌کنند ولی تصوراتشان از کلمات متفاوت است آنها حتی از جملات واحد معانی متفاوت برداشت می‌کند.


زنان احساسات خود را اغراق‌آمیز جلوه می‌دهند و محدودیتی در استفاده از لغات نمی‌بیند، اما مردان کلمات را واقعی پنداشته و واکنش‌های نامناسب نشان می‌دهند. مردان حرف‌های زنان را لغت به لغت معنا می‌کنند.
برای زندگی بهتر به خانم‌ها توصیه می‌کنیم وقتی با همسرشان صحبت می‌کنند بهتر است کلمات را سنجیده و حساب شده به کار برند و آقایان نیز زیاد به نوع کلماتی که خانم‌ها استفاده می‌کنند، حساس نشوند و خرده نگیرند.

وقتی زن و مرد با یکدیگر صحبت می‌کنند و یا سوال می‌پرسند، منتظر جواب معقول هستند. پاسخ‌هایی که شما می‌دهید، می‌تواند ارتباط را شفاف‌تر و نزدیکتر کند و یا ارتباط را تیره و قطع نماید. پاسخ دهنده با جوابی که می‌دهد شخصیت درونی خود را نمایان می‌سازد .


جواب‌های تند و سریع و بدون تفکر موجب رنجش شنونده می‌شود و این‌گونه جواب‌ها خامی و عجول بودن پاسخ‌دهنده را می‌رساند.

جواب‌های سربالا و سرزنش‌آمیز دلیل بر پرعقده بودن و عصبیت پاسخ دهنده است و ناشی از آن است که وی شیوه برقراری ارتباط را نمی‌داند. واکنش‌های کلامی که با تعمق و منطقی و بدون حب و بغض باشد و جواب دهنده صادقانه خواسته‌های خود را مطرح می‌کند، قطعا ارتباط بهتری را رقم می‌‌زند و موجب پایداری زندگی خواهد شد.
در ذیل چند نمونه از واکنش‌های کلامی آورده می‌شود شما کدام پاسخ را ترجیح می‌دهید، آیا اگر مورد آخر را انتخاب کنید بهتر نیست؟
امروز شاید کمی دیر بیام
الف- کار همیشگی توست
ب- باز می‌خوان ازت کار بکشن
ج- باشه منتظرت می‌مونم ولی خودت را خیلی خسته نکن

نظرت نسبت به ... چیه؟
الف- چطور مگه. کی تا حالا نظر من برای شما مهم شده.
ب- نه اصلا ازش خوشم نمی‌آید.
ج- چیز بدی ازش ندیدم. در معاشرت بهتر می‌شه دیگران را شناخت.

جلوی مهمان‌ها درست نبود با من این‌طوری حرف بزنی.
الف- حقت بود.
ب- تو که برای کسی اهمیت قائل نیستی
ج- ببخشید خودم هم پشیمان شدم آخر خیلی عصبانی‌ام کردی.

امروز حال خرید ندارم
الف- هر روزت همینه، این که عجیب نیست.
ب- باز نق و نقت شروع شد.
ج- اشکالی نداره اگه خسته‌ای می‌گذاریم برای یه روز دیگه.

چرا غذا نمی‌‌خوری مگه غذا خوردی؟
الف- نمی‌خورم، از این غذا خوشم نمی‌یاد.
ب- کجا غذا خوردم، باز کج خیال شدی.
ج- با اینکه بوی غذات آدمو به اشتها میاره، اما نمی‌دونم چرا میل ندارم.
در جایی که انسان می‌تواند بطور صریح سخن بگوید و رنجش‌های خود را از راه گفت‌وگوی مستقیم حل کند چرا متوسل به طعنه و کنایه شود و یا به جای اینکه به حل اصولی مشکلات خود بپردازد به زخم‌ زبان متمسک شود. در این صورت نه تنها مشکل حل نمی‌شود بلکه رنجش‌ها عمیق‌تر می‌گردد.بهتر است سعی کنید در زندگی مسائل و مشکلات را خودتان حل کنید، و رنجش حل نشده باقی نگذارید.


وقتی زن و مرد از هم رنجش پیدا می‌کنند و درصدد رفع آن بر نمی‌آیند، وقتی اجازه می‌دهند ناراحتی‌ها و دلخوری‌ها روی هم انباشته شود، همچون کامیونی می‌شوند که مملو از لجن باشد. اگر این کامیون بار خود را خالی نکند، بوی بدش همه جا را می‌گیرد. زوجی که رنجش‌های خود را رفع نمی‌کنند ، باید انتظار داشته باشند رابطه‌شان سرد شود.
وقتی یکی از دیگری می‌رنجد، بی‌منطق، بی‌انصاف و پرخاشگر می‌شود، حال حدس بزنید قضاوت چنین آدمی نسبت به همسرش چگونه خواهد بود.

آقایان برای ازدواجشان به دنبال 5 ویژگی درخانم ها هستند ؟

آقایان برای ازدواجشان به دنبال 5 ویژگی درخانم ها هستند ؟

همه مردها یک فهرست محرمانه ای برای ازدواجشان دارند. درحقیقت به دنبال 5 ویژگی در خانم ها هستند.
همیشه مردها، ماهها، و حتی سالها زمان صرف می کنند تا شخص مورد نظر خودشان را پیدا کنند. اما ممکن است که نظرشان برگردد و منصرف شوند و حتی با شخص جدیدی آشنا شوند. فاکتورهایی که برای رابطه ها و دوستی های ثابت و پایدار حتی تا دم مرگ وجود دارند مانند معماهای حل نشده هستند. مخصوصا زمانی که شما مطمئن نیستید که شخص مقابل تان با شما ازدواج می کند یا نه.

ویلارد هارلی نویسنده کتاب "من به تو قول می دهم که شرایط ازدواجی را فراهم کنم که سالها دوام داشته باشد" می گوید: فهمیدن این فاکتورها برای خانم ها کمی سخت است اما مردها همیشه به دنبال آنها هستند. بخشی از آنچه که مردها برای ازدواج به دنبال آن هستند، هوس است اما در قالب کارها و رفتاری خاصی است که واقعی تر از آن چیزی است که شما فکرش را می کنید. در زیر ما 4 رفتار کلیدی که پسرها را به ازدواج با دخترها ترغیب می کند آورده ایم.


1- دخترانی که شخص مقابلشان را به هیجان می آورند
شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که آخر یک فیلم هزاران سوال بی جواب در ذهنتان به وجود آمده باشد و دیگر نتوانید آنها را بی جواب بگذارید. بسیار خب. یک دختر با نشاط، با غافلگیر کردن و انجام دادن کارهای غیر منتظره می تواند طرف مقابلش را به هیجان بیاورد.

بهتر است غافلگیری تان غیرقابل پیش بینی باشد، همیشه علایق جدید از خودتان نشان دهید و خودتان را به شکل های مختلف به او بشناسانید. ( شکل های مثبت). هرگز نگذارید زندگی تان راکد و ساکن پیش رود، این خانم ها فلسفه ازدواج را دچار اختلال و مشکل می کنند.

بابک 29 ساله می گوید: من همیشه می ترسیدم به خاطر اینکه زمان زیادی را با نامزدم سپری می کنم زمانی بیاید که دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما وقتی او را می دیدم، تمام سعی ام را می کردم تا به بحثمان تنوع بدهم. مثلا یک روز با یک بغل کتاب آشپزی به دیدارش می رفتم، هفته بعد او از علاقه اش به دکوراسیون و طراحی به من می گفت. درواقع ما همیشه برای یکدیگر سورپرایز داشتیم.

رضا 27 ساله می گوید: آنچه که باعث جذابیت نامزد م برای من شد حس ریسک پذیری اوست. منظورم این نیست که مثلا از پل هوایی می پرد. بلکه هرزمان فرصت جدیدی برای او پیش می آید ( مثلا در مورد کار، ملاقات با افراد جدید در مهمانی) او با آغوشی باز از آنها استقبال می کند. حس جسارت و بی باکی او، نامزدم را جذاب و دوست داشتنی کرده است.


2- دخترها نباید به پسرها بفهمانند که آنها تمام زندگیشان هستند
این موضوع زیاد برای آقایان جالب و خوشایند نیست. دخترهایی که استقلال و عزت نفسشان را نگه می دارند حتی وقتی رابطه شان با تغییرات جدی مواجه می شود، برای پسرها کشش و جاذبه بیشتری برای ازدواج دارند.

مردها از خانم هایی که به آنها وابسته هستند، می ترسند. یک مرده ایده آل رابطه ای را بین خود و همسرش دوست دارد که ثابت و پابرجا و بدون وابستگی باشد.

ساسان 35 ساله می گوید: من و نامزدم زمان زیادی را با هم می گذرانیم اما او هنوز هم برای دوستانش وقت می گذارد. او هفته ای یک بار با دوستان دانشگاهی اش برای صرف شام به بیرون می رود، هفته ای یک روز کلاس هنری می رود، علاوه بر این او سردبیر یک نشریه هم هست. من از اینکه که او اول کارهایش را با من چک نمی کند لذت می برم و البته او از زمان با هم بودنمان هم کم نمی کند.


3- دخترهایی که ثابت می کنند که چقدر همسرشان برایشان مهم است
بسیار خب، اما بین وابسته نبودن و کناره گیری خط و مرزی وجود دارد. مردها با زنهایی که مرتبا به آنها نشان می دهند که در کنار آنها هستند سازگاری دارند.

مردها زندگی را میدان جنگ می بینند و آنها کسی را می خواهند که همیشه درکنارشان باشد. البته این به این معنی نیست که زنها برای شوهرانشان مادری کنند یا در تمام جزئیات زندگی از آنها حمایت کنند. بلکه بیشتر باید به او ثابت کنید که در کنارش هستید و با او همکاری می کنید.

برای مثال وقتی از احساس خوبش یا از استعدادهایش در انجام دادن پروژه های کاریش می گوید با او رفتار خوبی داشته باشید. این کار شما کوچک است اما به او قوت قلب می دهد و به او می فهماند که همسرش درکنارش است و با او همکاری می کند.

حمید 28 ساله می گوید: زمانی که ما زندگی مان را شروع کردیم، نامزدم مشغول به کاری شد که سفرهای زیادی باید می رفت. اما با این وجود او از هتل یا در طول مسیر با من تماس می گرفت و از حال و روز من باخبر می شد. او حتی قبل از اینکه سفر رود یخچال را پر از غذا می کرد. نگرانی او برای من به استحکام رابطه مان کمک می کرد.

علی 30 ساله می گوید: بارها برای من پیش آمده که با خانواده همسرم بحث داشته باشم اما همسرم از همان ابتدا بسیار محترمانه از من دفاع می کرد و این حمیات او بود که مرا مشتاق زندگی همیشگی در کنار او می کرد. البته او عاشق پدر و مادرش بود و برای عقاید آنها احترام قائل بود. اما او به خانواده اش نشان می داد که حامی و پشتیبان من است. این بهترین چیز برای یک مرد است.


4- خانمهایی که تلاش می کنند همسرشان بهترین باشد
مردها دوست ندارند که همسرشان مانند سرباز و فرمانده باشند و مدام از همسرشان دستور بشنوند. مثل کمک به رسیدن به اهدافشان به صورت مستقیم و حتی به اجبار.

مردها دوست دارند در هر تلاشی که می کنند پیروز شوند و خانم ها هم به آنها اجازه دهند و از اعتراض به آنها دوری کنند. یک مرد خانمی که او را در کارها و اهدافش تشویق می کند تا به علایقش برسد و بهترین باشد، تحسین می کند. این به معنی کمک کردن و همکاری با همسرانتان است.

رامین 29 ساله می گوید: قبل از اینکه من با همسرم نامزد کنم، او به من گفت که خیلی خودت را مشغول کارهایت کرده ای و به من توجه زیادی نداری. من ابتدا ناراحت شدم اما وقتی دقت کردم متوجه شدم که حق با اوست و بیشتر به خاطر خودم گفته است. هیچ دختری را به صداقت او ندیده ام.

احسان 31 ساله می گوید: من سالها بود که با پدرم صحبت نمی کردم. وقتی این موضوع را با نامزدم مطرح کردم او از سر همدردی سری تکان داد و مرا مجبور کرد که با پدرم تماس بگیرم زیرا می دانست که در آخر از این کارم پشیمان می شوم. او با مخالفت های من کنار آمد. همان کاری که بیشتر خانم ها خود را درگیر آن نمی کنند.

چگونه کنترل احساساتتان را به دست گیرید ؟

چگونه کنترل احساساتتان را به دست گیرید ؟

کنترل کردن احساسات به معنای نادیده گرفتن آنها نیست. به این معناست که آنها را بشناسید و در مواقع مناسب آنها را ابراز کنید، نه بدون کنترل و تصادفی.

مراحل

1. احساساتتان را بشناسید. میلیون ها راه برای احساس کردن وجود دارد اما دانشمندان احساسات انسانها را به چند احساس اصلی تقسیم بندی کرده اند: لذت، پذیرش، ترس، تعجب، ناراحتی، تنفر، عصبانیت و پیشبینی. انجمن تشخیص و آمار روانشناسی امریکا مهمترین احساساتی که بیشترین مشکل را برای ما ایجاد می کنند را این احساسات برشمرده اند: عصبانیت، ترس، اضطراب و افسردگی.

2. بدانید که احساسات مرموزانه و از غیب ظاهر نمی شوند. بسیاری اوقات ما در سطح ناخودآگاهمان تحت مرحمت احساساتمان هستیم. با شناخت احساساتمان در سطح خودآگاه بهتر می توانیم آنها را کنترل کنیم. بدترین کاری که می توانید بکنید این است که احساساتتان را نادیده بگیرید یا سرکوب کنید چون حتماً می دانید که اگر اینکار را بکنید این احساسات بدتر شده و بعدها فوران می کنند. در طول روز از خودتان بپرسید، "الان چه احساسی دارم؟" اگر می توانید دفترچه ای برای یادداشت احساساتتان داشته باشید. وقتی احساس افسردگی می کنید، مکث کنید و موقعیتی که این احساس را در شما ایجاد کرده بررسی کنید. به احساستان از 1 تا 100 نمره بدهید طوریکه عدد 1 کمترین شدت و عدد 100 بالاترین شدت را نشان دهد.

3. ببینید در آن زمان چه فکری از سرتان می گذشته است. مکث کنید و ببینید به چه چیز فکر می کردید و تا زمانیکه نفهمیدید چه فکری آن احساس را در شما ایجاد کرده دست برندارید. مثلاً ممکن است رئیستان بدون اینکه حتی متوجه باشد موقع ناهار به شما نگاه نکرده باشد و این فکر در ذهن شما ایجاد می شود که، "او آماده است که من را اخراج کند!"

4. حادثه ای که آن فکری که احساس مورد نظر را ایجاد کرده تایید می کند را روی کاغذ بیاورید. بعنوان مثال، ممکن است حرفی از دهانتان خارج شده باشد که او را عصبانی کرده باشد و جمع و جور کردن آن دیگر ممکن نباشد.

5. حادثه ای که مخالف آن فکر است را نیز بنویسید. اگر فکر کنید می فهمید که ازآنجاکه هیچ کس نمی تواند به خوبی با این رئیس راه بیاید، به همین خاطر نمی تواند کسی را اخراج کند چون تعداد کارمندان همین حالا هم کم هستند.

6. از خودتان بپرسید، "راه دیگری که منطقی تر و متعادل تر از این رویکرد باشد برای دیدن این موقعیت وجود دارد؟" با در نظر گرفتن این دلیل جدید می توانید نتیجه بگیرید که با وجود عصبانیت رئیس، کارتان کاملاً در امنیت است. البته ممکن است هنوز کار یا رئیستان را دوست نداشته باشید و بخواهید که دنبال کار دیگری بگردید. اما حداقل می توانید برای پیدا کردن یک کار بهتر به خوبی وقت بگذارید و نیازی نیست نگران بیکاری باشید.

7. انتخاب های مختلف را در نظر بگیرید. وقتی احساسی را شناسایی کردید، به حداقل دو راه برای واکنش دادن به آن فکر کنید. وقتی تصور کنید که فقط یک راه برای واکنش دادن وجود دارد، احساساتتان کنترل شما را به دست می گیرند. همیشه انتخاب های مختلفی پیش رویتان است. بعنوان مثال، اگر کسی اذیتتان می کند و شما عصبانی می شوید، واکنش فوری شما می تواند این باشد که شما هم او را اذیت کنید اما صرفنظر از اینکه آن احساس چه باشد، همیشه حداقل دو جایگزین دیگر هم دارید:

o هیچ عکس العملی نشان ندهید. اما اگر اینکار را می کنید باید شناسایی احساستان را ادامه دهید. فقط به این خاطر که به یک احساس واکنش نمی دهید به این معنا نیست که آن احساس وجود ندارد. اگر انتخاب می کنید که هیچ عکس العملی نشان ندهید، باید حتماً به خاطر یک دلیل باشد (همانطور که در مورد بعد توضیح داده خواهد شد) نه به خاطر اینکه ترس از روبه رو شدن.

o عکس کاری که معمولاً انجام می دهید را انجام دهید.

8. انتخاب کنید. حالا که انتخاب های مختلفی پیش رویتان است، وارد عمل شوید:

o اصول – می خواهید چه کسی باشید؟ اصول اخلاقی شما چیست؟ می خواهید نتیجه این موقعیت چه باشد؟ و آخر اینکه کدام تصمیم بیشتر باعث افتخارتان خواهد بود؟ اینجاست که راهنمایی های مذهبی برای خیلی افراد وارد کار می شوند.

o منطق – چه راهکاری نتیجه دلخواهتان را می دهد؟ بعنوان مثال، اگر با یک دعوای خیابانی مواجه شده اید و می خواهید که راهکار صلحطلبانه را پیش بگیرید، می توانید از آن گذر کنید اما این احمال وجود دارد که اگر رویتان را برگردانید طرف مقابل عصبانی تر شود. شاید بهتر باشد که عذرخواهی کنید و اجازه بدهید تا زمانیکه آرامتر شود حرفهایش را بزند.

9. نگرشتان را تغییر دهید. مراحل بالا نشان می دهد که چطور اجازه ندهید احساساتتان رفتار شما را کنترل کند اما نشان نمی دهد که چطور خودِ آن احساسات را تغییر دهید. اگر می خواهید احساساتتان را کنترل کنید باید نگرشتان به دنیا را عوض کنید. اگر یاد بگیرید که چطور خوشبین باشید، خواهید دید که احساسات منفی کمتر به سراغتان می آیند. حتی می توانید مستقیماً خیلی از اعتقادات اصلی خودتان که افکار ناراحت کننده و منفی برایتان ایجاد می کنند را از بین ببرید. می توانید با بحث های درونی از شر این ایده های ازاردهنده خلاص شوید. در زیر به چند نمونه از این افکار و اعتقادات ناراحت کننده اشاره می کنیم:

o برای اینکه فردی باارزش باشم باید در همه جنبه ها فردی کامل باشم. هیچ کس نمی تواند در همه چیز کامل باشد. اما اگر باور داشته باشید که اگر کامل نباشید فردی شکست خورده هستید فقط تا آخر عمر خودتان را بدبخت می کنید.

o باید همه کسانیکه برایم مهم هستند دوستم داشته باشند و قبولم کنند. گاهی اوقات نمی توانید از دشمن سازی برای خودتان جلوگیری کنید. خیلی ها هستند که با همه بدرفتار هستند. اما نمی توانید برای راضی نگه داشتن آنها زندگی را به خودتان زهر کنید.

o وقتی مردم غیرمنصفانه رفتار می کنند به خاطر بدجنسیشان است. اکثر کسانی که با شما غیرمنصفانه رفتار می کنند دوستان و خانواده ای دارند که عاشقشان هستند. همه انسانها ترکیبی از خوبی و بدی هستند.

o خیلی احساس بدی است وقتی ناامیدم، با من بد رفتار می کنند یا نادیده ام می گیرند. برخی افراد این حس را دارند که به خاطر اینکه نمی توانند کوچکترین ناامیدی را تحمل کنند، همیشه شغلشان را از دست می دهند یا روابطشان به خطر می افتد.

o بدبختی از نیروهای خارجی ناشی می شود که کاری برای تغییر آن از دستم برنمی آید. خیلی از زندانیان وضعیتشان را گردن قضا و قدر می اندازند و می گویند که نقشی در آن نداشته اند.

o اگر چیزی خطرناک یا ترسناک است باید نگران آن باشم. خیلی ها باور دارند که نگران بودن به دور شدن مشکلات کمک می کند.

o خودداری از مواجهه با سختی ها و مسئولیت ها ساده تر از روبه رو شدن با آنهاست. حتی تجربیات دردناک هم اگر با آنها روبه رو شوید می تواند پایه ای برای یادگیری و رشد شما در آینده باشد.

o به خاطر اینکه اتفاقات گذشته زندگی من را کنترل کرده، حال و آینده ام هم باید همینطور باشد. اگر این واقعاً صحت داشت به این معنا بود که ما زندانیان گذشته مان هستیم و تغییر غیرممکن است. اما انسانها همیشه در حال تغییرند و بعضی وقت ها این تغییرات چشمگیر است.

o وقتی کارها آنطور که می خواهم پیش نمی رود خیلی بد است. آیا می توانستید روند زندگیتان را پیشبینی کنید؟ مطمئناً نه. به همین خاطر نمی توانید پیشبینی کنید که کارها آنطور که شما می خواهید پیش خواهند رفت یا نه.

o فقط با لذت بردن و خوش گذراندن و تفکر هرچه پیش آید خوش آید می توانم فرد خوشبختی باشم. اگر این درست بود تقریباً همه آدم های پولدار بازنشسته هیچ کاری نمی کردند. اما درعوض می بینید که همه آنها از چالش های جدید بعنوان راهی برای رشد بیشتر استفاده می کنند.

نکات

· یادبگیرید که از انحرافات شناختی که باعث می شود همه چیز بدتر از آن چیزی که هست به نظر برسد دوری کنید. اکثر ما این را شنیده ایم که می گویند نیمه پر لیوان را ببینید. اما وقتی قدرت درکتان منحرف می شود، فقط نیمه خالی لیوان را می بینید. در زیر به چند نمونه اشاره می کنیم:

o تفکر هیچ چیز یا همه چیز. همه چیز یا خوب است یا بد و هیچ چیز بین این دو وجود ندارد. اگر شما کامل نیستید پس کاملاً شکست خورده هستید.

o تعمیم افراطی. یک اتفاق بد موجب یک سلسله اتفاقات بد می شود.

o فیلتر ذهنی. یک چیز منفی همه چیز را منفی می کند. خیلی وقت ها وقتی افسرده اید نیمه خالی لیوان را می بینید.

o مردود کردن جنبه مثبت. اگر کسی نظر مثبتی نسبت به شما ابراز می کند به حساب نمی آید. اما اگر کسی چیز بدی درموردتان بگوید "همیشه می دانستید".

o نتیجه گیری سریع. بااینکه هیچ واقعیت قطعی وجود ندارد که نتیجه گیری شما را تایید کند، یک تفسیر و نتیجه گیری منفی می کنید.

o خواندن ذهن. فکر می کنید که کسی به شما بی احترامی می کند و برای مطمئن شدن از آن تلاشی نمی کنید. فقط تصور می کنید که اینطور است.

o اشتباه طالع بینی. فکر می کنید که همه چیز بد پیش خواهد رفت و خودتان را قانع می کنید که این حقیقت دارد.

o بزرگسازی و کوچکسازی. تصور کنید که با یک دوربین به خودتان یا کسی دیگر نگاه می کنید. ممکن است تصور کنید که اشتباهی که انجام داده اید یا موفقیت کسی دیگر مهمتر از آن چیزی است که هست. حالا تصور کنید که دوربین را برمی گردانید و از آن سر دوربین به همان چیزها نگاه می کنید. کاری که انجام داده اید ممکن است کم اهمیت تر از آنچه که بوده جلوه کند و اشتباه کسی دیگر کم اهمیت تر از آنچه که هست به نظر برسد.

o استدلال احساسی. تصور می کنید که احساسات منفی شما منعکس کننده واقعیت امر است: "من اینطور حس می کنم پس باید واقعیت داشته باشد."

o بایدها. تلاش می کنید که به خودتان برای کاری انگیزه بدهید. باید اینکار را بکنی. حتماً اینکار را بکن و امثال آن. اینکار باعث نمی شود که علاقه ای برای انجام آن پیدا کنید فقط باعث می شود احساس گناه کنید. وقتی این بایدها را برای بقیه به کار ببرید احساس عصبانیت، دلسردی و خشم خواهید کرد.

o برچسب زدن. این یک نوع حاد از تعمیم افراطی است. وقتی که اشتباهی مرتکب می شوید به خودتان برچسب می زنید، مثل، "من یک بازنده هسنم". وقتی رفتار اشتباه فردی دیگر شما را ناراحت می کند باز یک برچسب منفی به او می چسبانید.

o به خود گرفتن. تصور می کنید که شما علت اتفاقات بد هستید درحالیکه هیچ تقصیری متوجه شما نبوده است.

هشدارها

· خیلی مهم است که بتوانید کنترل احساساتتان را به دست گیرید اما سرکوب کردن آنها یا نادیده گرفتنشان کاملاً متفاوت از این قضیه است. سرکوب کردن احساساتتان ممکن است باعث بروز اختلالات جسمی و احساسی در شما شود.

· مشکلات احساسی آنقدر پیچیده هستند که نیاز به کمک تخصصی یک روانشناس، مشاور، یا مددکار دارد.

ضریب هوشی مردان از زنان بالاتر است ؟

ضریب هوشی مردان از زنان بالاتر است ؟

نتایج بدست آمده در دو مورد تحقیقاتی فوق، برای من شوک محسوب می شد و در حقیقت می توان گفت به نوعی تبعیض بین دو جنس پی بردم. زیرا همواره بر این باور بودم که زنان در تمامی موارد به باهوشی مردان هستند.


زنان سخت کوش تر و وظیفه شناس تر از مردان هستند در حالیکه مردان باهوشتر و مبتکرتر از زنان هستند. دکتر پاول ایروینگ (Paul Irwing)، استاد ارشد روانشناسی دانشگاه منچستر ادعا می کند : "مردان باهوش تر از زنان هستند"


"کلیه تحقیقاتی که انجام داده ام حکایت از تاثیر تفاوت جنسیت در توانایی تشخیص عمومی دارد. در میزان هوش دو جنس تا حدودی اختلاف مشاهده می شود، تعداد مردان با ضریب هوشی بالاتر 120 دو برابر زنان است، همچنین تعداد مردان با ضریب هوشی 170، سی برابر زنان مشاهده شده است."

"باور این واقعیت برای خود من نیز بسیار دشوار است، تنها نکته ای که می توانم به آن اشاره نمایم این است که برای اثبات این مدعا ما حجم انبوهی از اطلاعات گردآوری شده را در اختیار داریم."

او می افزاید : "مقاله ای که من در سال 2005 به یک روزنامه انگلیسی مربوط به روانشناسی ارائه دادم، نتیجه انجام 22 آزمایش مختلف بر روی بیست هزار دانشجو بود. در 21 آزمایش از کل 22 آزمایش انجام شده، مردان نسبت به زنان برتری هوشی داشتند. این نتیجه بسیار قابل توجه بود.

پیش از آن نیز ما از اعلام نتایج تحقیقات دیگری که در همین مورد در دانشگاه مکزیکو انجام شده بود، صرفنظر کرده بودیم، زیرا آمار بدست آمده برای دانشگاهی که در آن زنان از اهمیت ویژه ای برخوردارند، چندان خوشایند نبود.

زنان در تمام موارد به باهوشی مردان نیستند!
نتایج بدست آمده در دو مورد تحقیقاتی فوق، برای من شوک محسوب می شد و در حقیقت می توان گفت به نوعی تبعیض بین دو جنس پی بردم. زیرا همواره بر این باور بودم که زنان در تمامی موارد به باهوشی مردان هستند. اما نتایج مطالعاتم حقیقت متفاوتی را نشان می داد که با تصوراتم سازگار نبود.

همانطور که می دانیم تجربه نشان داده که معمولا دختران در مدرسه بهتر از پسرها ظاهر می شوند. آنچه مسلم است عوامل مربوط به اختلاف جنسیت در این امر دخیل هستند.

توانایی در پردازش صدای معلمان از نمونه های بارزی است که سرعت و دقت بیشتر زنان در خواندن مطالب از نتایج آن است. به دلیلی مشابه نیز دختران در انجام تکالیف و وظایف نوشتاری نسبت به پسرها برترند.

به طور کلی، زنان سخت کوش تر و وظیفه شناس تر از مردان هستند و در نتیجه وظایفشان را کاملا درست به انجام می رسانند، در حالیکه مردان مبتکرتر از زنان هستند اما کارایی لازم را ندارند.

زنان علیرغم مواجه با بی مهری های گوناگون در طول تاریخ پیشرفت های قابل توجهی از خود نشان داده اند. در این زمینه من طرفدار زنان هستم، اما آن دسته از افرادی که در مورد ضریب هوشی هیچ گونه اطلاعاتی ندارند، ادعا می کنند که نسبت به این قضیه دچار نوعی تعصب فرهنگی هستند.

نتایج کلیه آزمایشات انجام شده در ارتباط با سنجش ضریب هوشی، با هدف پرهیز از هر گونه جانبداری مغرضانه، به دقت مورد بررسی قرار گرفته اند و حتی می توان گفت در این میان بیشتر از زنان جانبداری شده است.

"هر چند زنان و مردان در جامعه باید ازشرایط و موقعیت های کاملا یکسان برخوردار باشند، اما اگر در جستجوی جامعه ای هستید که کلیه افراد آن راضی و خوشحال به نظر می رسند، بهتر است زنان و مردان را در امور مشابه و به یک نسبت به کار نگیرید. اگر این نکته در جامعه تشخیص داده شود، بسیاری از مشکلات مرتفع خواهد گردید."

چشم چرانی آقایون: سرگردان بودن چشم یا سرگردان بودن دل ؟

چشم چرانی آقایون: سرگردان بودن چشم یا سرگردان بودن دل ؟

مردها در حضور زن ها مثل بچه هایی می مانند که داخل یک اسباب بازی فروشی شده باشند. قلبشان پیش یک چیز خاص است اما با اینحال هنوز هم هر چیز جذابی که دوروبرشان باشد را نگاه می کنند.

مردها موجوداتی بصری هستند

مردها به هیچ وجه نمی توانند از تحسین کردن زیبایی زنان خودداری کنند. اما آیا انجام اینکار وقتی پیش همسر یا معشوقه شان هستند درست است؟ مجله سلامت مردان اخیراً رای گیری در این مورد انجام داده است:

· 53 درصد گفتند که اگر موردی باشد حتماً نگاه می کنند.

· 28 درصد گفتند فقط در موارد بسیار خاص و حتماً با داشتن عینک آفتابی این کار را می کنند.

· 19 درصد گفتند که هیچوقت اینکار را نمی کنند چون نمی خواهند همسرشان از دست آنها ناراحت شود.

اما برای یک لحظه فکر کنید. زن ها هم از این بدشان نمی آید. درست است؟ منظورم این است که مثلاً آن 7 پرستاری که به خاطر نگاه کردن به پرونده پزشکی جورج کلونی تعلیق شدند لزوماً به خاطر مسائل پزشکی اینکار را نکرده بودند، درست است؟

واقعیت این است که مردها نگاه می کنند و زن ها هم نگاه می کنند. بیولوژی طوری ما را برنامه ریزی کرده است که به دنبال جفتی مناسب خودمان باشیم و کره چشممان یکی از ابزارهایی است که همه ما برای خرید از آن استفاده می کنیم.

اما دیگر وقتش رسیده واقعیت را ببینیم

اکثریت خانم ها و آقایون می توانند خیال پردازی بصری را از واقعیت متمایز کنند. درمورد مردها می توانیم بگوییم که بسیاری از مردها اگر وقتی با همسرشان هستند به زنان دیگر نگاه می کنند اصلاً قصد بی احترامی و توهین به او را ندارند. بسیاری از مردها اندام خانم ها را زیباترین دیدنی های دنیا می دانند، درمورد آبشار نیاگارا هم همین فکر را می کنند اما لزومی ندارد که تا آنجا بروند.

البته جای انکار نیست که برای بعضی از مردها چشم چرانی قدم اول برای درگیر شدن جدی با آن فرد است. اما چطور می توان مردهایی که هر از گاه چشم چرانی می کنند را از آنهایی که با هدفی خاص اینکار را می کنند تشخیص داد؟ چند نکته هست که باید به خاطر داشته باشید:

· یک نگاه صادقانه بهتر از دید زدن دزدکی است.

بسیاری از مردان قبول دارند که نگاه می کنند چون می دانند اگر گند کار در بیاید نشانه بی احترامی آنها به همسرشان خواهد بود. مطمئناً مردی که می گوید، "خوب خانمه خیلی خوشگل بود" ممکن است با خشم شدید اما موقتی همسرش روبه رو شود اما بعد از اینکه عصبانیت همسرش فروکش کرد، زن متوجه می شود که شوهرش آدم صادقی است پس خطری او را تهدید نمی کند. از این گذشته با اینکه می توانسته اما به هیچ وجه سعی نکرده چیزی را از او پنهان کند. باید نگران مردی بود که چشم چرانی خود را انکار می کند. اگر مرد چیزی را پنهان کند آنوقت باید نگران شد.

· تاریخ آینده را پیشگویی می کند.

وقتی بدانید که مردتان نامزد قبلی خود را چطور انتخاب کرده است می تواند شما را با عملکرد او اشنا کند. اگر او را در یک رستوران یا خیابان ملاقات کرده باشد خیلی ساده بیانگر این است که برحسب آنچه او را جذب کند وارد عمل می شود. اما اگر مردی نامزد خود را در محل کار یا بین دوستان ملاقات کرده باشد مطمئناً نشانه خوبی است. چنین فردی برای برقراری ارتباط نیاز به رابطه معنادار دارد به همین دلیل احتمال بسیار کمی وجود دارد که با دیدن یک زن زیبا جذب شود.

· آن زنی که مرد نگاهش می کند لزوماً زنی نیست که می خواهد با او باشد.

تفاوت بسیار عمیقی بین یک نگاه کردن ساده و آوردن یک نفر در دنیای خصوصی خود وجود دارد. اگر مردی در خیابان چشم چرانی می کند احتمال خیلی کمی وجود دارد که بخواهد به او نزدیک شود.

به نظر اکثر مردان، نگاه کردن به زنان زیبا اصلاً به معنای بی احترامی به همسر یا نامزدشان نیست، آنها با این کار فقط هنر را تحسین می کنند و زنی که بخواهد بیش از حد نسبت به چنین چشم چرانی هایی حساسیت نشان دهد فقط همسرش را به نزدیک شدن به یکی از همین زنان تحریک می کند.

5 اشتباهی که اکثر آقایون مرتکب میشوند ؟

5 اشتباهی که اکثر آقایون مرتکب میشوند ؟

کی از چالش های متعدد آقایون این است که در روابط جنسی خود با همسرشان چه حالتی را انتخاب کنند. بزرگترین ترس آنها این است که خانمشان از آن وضعیت همیشگی خسته شده و درنتیجه میل و علاقه

ی خود را به رابطه جنسی با آنها از دست بدهد. پس سوال این است که بهترین مواضع و جایگاه های جنسی چه مواضعی است؟

بهترین راه برای توضیح مسئله این است که چه کارهایی را نباید انجام بدهید. با به یاد داشتن این، به 5 مورد از اشتباهات آقایون در مسائل جنسی اشاره می کنیم تا شما دیگر مرتکب آنها نشوید.

اشتباه اول: تقلید همه چیزهایی که در فیلم های پورنو می بینید.

این می تواند بزرگترین اشتباه آقایون در مسائل جنسی باشد. مردان بی تجربه ممکن است تصور کنند که فیلم های پورنو می تواند الگوی خوبی برایشان باشد اما با واقعیت مسئله آشنا نیستند. مشکل اینجاست که آن دسته فیلم ها تلاش می کنند که صحنه خوبی را برای بیننده بسازند نه اینکه لذت و میل هنرپیشه ها را بیشتر کنند.

و درواقع، یکی از بدترین راه های تحریک اندام جنسی خانمها، زمانی است که وی پاهایش را روی شانه هایتان بگذارد. در این حالت که لگن او آنقدر به عقب خم شده است، ممکن است در گردنه رحم احساس درد کند. همچنین این وضعیتی است که فشار زیادی به زن وارد می کند.

اشتباه دوم: تلاش زیاد برای نینداختن وزنتان روی زن، در هر وضعیت

برای خانم ها رابطه جنسی راهی برای نزدیکتر شدن به آقایون است. وقتی وزنتان را روی بدن او می اندازید او لذت زیادی می برد. پس دفعه بعد که با همسرتان رابطه جنسی برقرار می نمایید سعی کنید وزنتان را بیشتر روی او بیندازید. همانطور که می بینید، طی رابطه جنسی، تقریباً همه خانم ها از اینکه بدن مردشان به بدن آنها بچسبد بسیار لذت می برند.

اما چه مقدار از وزنتان را باید روی آنها بیندازید؟ آنقدر که بعد از تمام شدن رابطه جنسی خانمتان نگوید احساس می کند که تریلی از روی او رد شده و صافش کرده! حد و مرز را نگه دارید. چون اگر به مدتی طولانی همه وزنتان را روی او بیندازید برای او دردناک خواهد بود. اما واقعیت این است که اکثر خانم ها دوست دارند که طی رابطه جنسی کمی از وزن همسرشان روی آنها بیفتد.

اشتباه سوم: اینکه وقتی همسرتان روی شماست، اجازه بدهید همه کارها را او انجام دهد.

تقریباً برای همه خانم ها، رابطه جنسی عملی پویا است. به همین خاطر اگر شما هم بی حرکت باشید و هیچ کاری انجام ندهید، رابطه جنسیتان کاملاً برهم خواهد خورد و مفهوم رابطه جنسی برای او تغییر خواهد کرد. صحبت های تحریک کننده و آرام در حین رابطه جنسی نیز تاثیر شگفت انگیزی خواهد داشت که نباید از آن غافل شوید.

اشتباه چهارم: منفعل بودن

خیلی از آقایون انواع کتاب های"آقایونی مریخی" را خوانده اند و به همین خاطر تصور می کنند که زن ها دوست دارند که همه چیز را به او بسپارید و برای هر کاری که می خواهید بکنید اجازه بگیرید. به جای این روش فقط هر کاری که می خواهید را انجام دهید. حتی وقتی می خواهید حالتتان را تغیر دهید، خشن رفتار کنید و به اینطرف و آنطرف پرتابش کنید و مطمئن باشید که عاشق این رفتارتان خواهد شد. اصلاً نگرانش نباشید. اگر چیزی اتفاق بیفتد که همسرتان دوست نداشته باشد، مطمئناً به شما خواهد گفت.

اشتباه پنجم: تصور اینکه حالت های عجیب و غریب بهتر عمل می کند

لازم نیست معکوس از سقف آویزان شوید و کاری دیوانه وار انجام د هید. فقط طبیعی باشید. قدیمیترین حالت رابطه جنسی (مرد روی زن خوابیده) برای اکثر افراد بهترین حالت رابطه جنسی است.

حالت های عجیب و غریب فقط بدنتان را خسته می کند و روحیه تان را هم برهم می زند چون گمگشتگی در این حالت ها هم زیاد اتفاق می افتد و نمی دانید دستتان را کجا بگذارید و پایتان را کجا.

مردان بعد از تولد فرزندشان چه تغييراتي مي كنند؟

مردان بعد از تولد فرزندشان چه تغييراتي مي كنند؟

خانمها بعدازاينكه داراي فرزند مي شوند تغييراتي در آنها انجام مي شود. گاهي اوقات، خانمها درمقايسه با قبل از بچه دار شدنشان قابل تشخيص نيستند. اما تعجب آور است كه مردان هم بعد از بچه دار شدن داراي تغييراتي مي شوند.

نکته جالب این است که خانمها بعدازاینکه دارای فرزند می شوند تغییراتی در آنها انجام می شود. گاهی اوقات، خانمها درمقایسه با قبل از بچه دار شدنشان قابل تشخیص نیستند. اما تعجب آور است که مردان هم بعد از بچه دار شدن دارای تغییراتی می شوند.

به نظر می رسد که اکثر مردها نیازمند این هستند که همیشه در زندگی زناشویی اولین و بهترین باشند. برای آنها مهم نیست اگر پوشک بچه خیس شده باشد، یا اگر بچه گرسنه باشد. اغلب آقایان قادر نیستند 9 ماه تحمل مادر برای بارداری و به دنیا آمدن بچه را درک کنند و اغلب با این مسائل بیگانه هستند. از نظر آنها وقتی همسرشان بچه دار می شود باید 24 ساعت روز و 7 روز هفته را بی وقفه برای فرزندشان وقت بگذرانند. مطمئنا داشتن بچه یک نعمت شگفت انگیزی است که خداوند عطا فرموده است اما اگر خانمها نتوانند تغییراتی درخودشان اعمال کنند و برای کارهایشان برنامه ریزی کنند نمی توانند از لذتهای زندگی برخوردار شوند.

برای اکثر آقایان، تغییر موقعیت زیاد جدی نیست. شاید علت این قضیه آن باشد که آنها مدت طولانی برای والدین شدن انتظار نکشیده اند. شاید هم به علت گذشت زمان و بالا رفتن سن شان باشد. شاید هم به این دلیل باشد که آنها نمی دانند نقششان به عنوان یک پدر چیست؟ درهرصورت، یک هفته بعد از اینکه فرزند خانواده به دنیا آمد، مردها هنوز انتظار دارند که زندگی جنسی شان به روال گذشته برگردد، و یا با دوستانشان به پیک نیک بروند.

چگونگی تغییرات مردها بعد از به دنیا آمدن فرزندشان نیازمند کارهای زیادی است که همسرانشان باید انجام دهند. بسیاری از خانم ها بعد از بچه دار شدن از همسرشان برای مراقبت از فرزند کمک نمی گیرند. خانم های دیگری هم هستند که از اینکه خودشان فرزندشان را نگه می دارند و مراقبش هستند راضی اند و دوست دارند فقط و فقط خودشان از بچه مراقبت کنند اما بعد از گذشت چند سال دیگر همسرشان هم مانند یک بچه می شود، لباسش را بعد از درآوردن روی زمین می اندازد، و بعد از اینکه غذا می خورد بشقاب غذایش را روی میز رها می کند که این موضوع خشم همسرشان را برمی انگیزد و یکی از دلایلی است که همسرشان در موقع مراقبت از فرزندشان او را به حال خودش رها کرده بوده. مشکل این است که هر دوی طرفین(خانم و آقا) از نقش خودشان آگاهی ندارند و به اشتباه کار دیگری انجام می دهند.

البته مردهای متفاوتی هم وجود دارند. تغییر رفتار مردان بعد از به دنیا آمدن فرزندشان تغییری است که بیشتر خانم ها با آن درگیر هستند. این مردها زمانی که متوجه می شوند همسرشان باردار است خوشحالی می کنند. با افتخار و با غرور اتاق بچه شان را می چینند. وقتی از سرکار به خانه برمی گردند، با دادن خوراکی های مغذی همسرشان را تقویت می کنند. هدیه ای باورنکردنی به عنوان قدردانی از همسرشان به او می دهند. حتی ممکن است نیمه شب از خواب بیدار شوند و خوراکی های مقوی به همسرشان بدهند. همچنین زمانی که دارای چند فرزند می شوند در کنترل و اداره کردن آنها به همسرشان کمک می کنند. اما همسران این مردها از اینکه آنها دارای توانایی های مادرانه هستند نگرانند اما نمی دانند که چه نعمت نصیبشان شده است.

درواقع، بین خانم ها و آقایان یک تفاوت بزرگی وجود دارد. اغلب مردها از وضعیت موجودشان راضی هستند و از اینکه شرایط بدون تغییر باشد خوشحال شده و احساس راحتی می کنند. مردها با نوسانات و تغییرات زندگی تحت تاثیر قرار نمی گیرند و ترجیح می دهند بدون کوچکترین تغییری زندگی شان را ادامه دهند. مردها از استانداردها غفلت می کنند و کمتر احساسات دیگران را درک می کنند. اما زنها در مقایسه با مردها دائما سعی می کنند کاری که از آنها انتظار می رود را انجام دهند، درحالی که مردها، همسران، و پدران فقط قادرند که زندگی کنند. اینکه بعد از تولد فرزندان مردها چه تغییری می کنند یا چه تغییری نمی کنند یکی از دلایل آن است که پدران در زندگی فرزندانشان از اهمیت ویژه ای برخوردارند. همسران و پدران به فرزندانشان قدرت اعتماد به نفس می دهند اما مادرها و همسران یک عمر زندگی را برای رساندن فرزندان به آن تلاش می کنند.

همسرم زیباترین زن دنیاست ؟

همسرم زیباترین زن دنیاست ؟

با غریزه جنسی چه کنیم؟

دوران جوانى با احساسات تند و هدایت نشده، طغیان غرایز و بیدارى غریزه جنسى همراه است. گرچه انسان در تمام دوران در معرض این غرایز و احساسات است، اما در این دوران بسیار خطرآفرین است، نیازها و خواهش ها از یک طرف و بى تجربگى و نداشتن راه کار از طرف دیگر، جوانان را مقهور خود خواهد کرد به طورى که به هر خواسته آن ها تن در مى دهند. پس چه باید کرد؟ آیا احساس عشق و محبت به دیگران، طغیان غرایز و امیال نفسانى را مى توان کنترل کرد؟ چگونه؟

(وَلیستعفِف الذین لایَجدون نِکاحاً حتى یُغنیهم الله مِن فضله;کسانى که نمى توانند ازدواج کنند، باید پاک دامنى پیشه کنند تا این که خداوند آن ها را از فضل خود غنى گرداند. نور آیه 33)

عفت و پاک دامنى و دورى از گناه، وظیفه دختران و پسران تا هنگام ازدواج است. آنان باید از هر عاملى که زمینه ساز گناه و افتادن در دام شیطان است، پرهیز کنند. دختران باید حجاب اسلامى را رعایت کنند و خود را در معرض دید نامحرمان و جوانان بوالهوس قرار ندهند. زینت ها و زیورهاى خود را مخفى نگه دارند و به گونه اى راه نروند که خداى ناکرده دیگران را به گناه بکشانند. پسران نیز باید عفت و پاک دامنى را سرلوحه خویش قرار دهند. از چشم چرانى و نگاه هاى هرز آلود بپرهیزند و با تقویت اراده و استعانت از خداوند برخواسته هاى غیر منطقى خود غلبه کنند. در حدیث است: (تمام چشم ها در روز قیامت گریانند; مگر سه چشم: 1ـ چشمى که از ترس خدا بگرید; 2ـ چشمى که از نامحرم چشم پوشد; 3ـ چشمى که شب زنده دار باشد.مجموعه احادیث نهج الفصاحه، حدیث136)

این راهکار ها می تواند جوان را از قرار گرفتن در دام غرایز جنسی و شهوات باز دارد و او را سبک تر و آرام تر نگه دارد تا شرایط ازدواج برایش فراهم شود . جوانان و خانواده ها باید بدانند که بهترین اقدام برای جلوگیری از خطرات غرایز مهیا نمودن زمینه های ازدواج است . به ویژه خانواده ها مسئولیت دارند تا هر چه بیشتر این امر را آسان و ساده کنند تا استرس های جوان برای تشکیل خانواده کاهش یابد و رغبت به ازدواج افزون تر شود . در این زمینه پای صحبت استاد قرائتی می نشینیم که با زبانی ساده و روان خانواده را با موانع موجود آشنا می کنند.

سخنان آقای قرائتی را در مورد اهمیت ازدواج بخوانید

مثل ما درمورد غریزه جنسی، مثل کسی است که جایی مهمان است، چراغ خاموش است و به جای اینکه برود از صاحبخانه بپرسد که کبریت کجاست، تمام آشپزخانه را به هم می‌ریزد، آخرش هم پیدا نمی‌کند؛ درحالی که اگر می‌رفت از صاحبخانه می‌پرسید، راحت کبریت را پیدا می‌کرد. درمورد غریزه جنسی هم همین‌طور است. به جای اینکه از خالق حکیم‌مان بپرسیم که ما در این مورد باید چه بکنیم و چه نکنیم، گیر کرده‌ایم و نمی‌دانیم چه بکنیم.


از نظر شما، افطاری بیشتر مزه می‌دهد یا شام؟ معلوم است که افطاری. اگر شما چند ساعت گرسنگی کشیده باشی، بعد بیایی بنشینی سر سفره غذا، این خیلی بیشتر به‌ات مزه می‌دهد. درباره شهوت هم همین‌طور است؛ کسی که دائم نگاهش این طرف و آن طرف بوده، زن‌های مختلف را دیده، زن با مرد و مرد با زن اختلاط داشته، یک نگاه به این، یک خنده به آن و… این دیگر همسر خودش برایش هیچ لطفی ندارد، تکراری است؛ درصورتی که مؤمن از همسرش لذت می‌برد؛ یک لذت عمیق.


قلب

تمرکز یک اصل است؛ نگه داشتن چشم، باعث می‌شود مرد زنش را با دیگران مقایسه نکند. آن‌وقت وقتی می‌آید خانه و زنش را می‌بیند، ‌او را زیباترین زن دنیا می‌بیند چون زن دیگری را ندیده. حتی اگر نمره زنش 20 هم باشد، برای او بهترین نمره است؛ برای همین است که در قرآن سفارش شده مردها و زن‌ها نگاهشان را نگه دارند. به زن‌ها هم توصیه شده زینت‌هایشان را آشکار نکنند. این باعث می‌شود زن خودش را به رقابت با زن‌های دیگر نیندازد. معلوم است که اگر زنی بخواهد با چند تا زن دیگر رقابت کند (در زیبایی، در آرایش و در لباس) حتما شکست می‌خورد.

پس بهتر است ببینیم خالق ما در مورد سلامت خانواده و سلامت جنسی چه می‌گوید، آن‌وقت نه خیلی نیازی به کنگره داریم و نه تشکل و کمیسیون و شورای عالی و…

از روی میخ بلند شوید!

بعضی‌ها یک گیرهایی برای ازدواج گذاشته‌اند که خیلی عجیب است؛ «اول لیسانس‌ام را بگیرم، بعد…». در اسلام این‌طوری نیست؛ بهره‌بردن از همسر که لیسانس و دیپلم نمی‌شناسد. چرا وقتی شما تشنه‌ای، نمی‌گویی اول لیسانس‌ام را بگیرم، بعد آب بخورم؟! «اول دختر اولم باید ازدواج کند، بعد دومی.» چه ربطی دارد؟ آمدیم و دختر اول هیچ‌وقت نخواهد ازدواج کند. یک خانمی چند وقت پیش برای من نامه نوشت که از دست پدر و مادرم خیلی شاکی‌ام؛ آن موقع که من پیش‌دانشگاهی بودم، خواستگارهای خوبی داشتم، نگذاشتند ازدواج کنم. حالا دانشگاه‌ام را هم رفته‌ام اما دیگر خواستگار ندارم. ما روی میخ نشسته‌ایم، هی می‌گوییم آخ! خب از روی میخ بلند شو.
اینكه تا چه اندازه توصیه به ازدواج موقت می‌تواند راهكار این موضوع باشد، محل تردید است به خصوص اینكه در این مورد باید به چند روایت تكیه كنیم در حالی كه مثلاً در مورد نماز بیش از 2 هزار روایت معتبر و ترجمه شده به فارسی داریم

پول نداشته باش، زن داشته باش

مشکلات اقتصادی هم نباید مانع ارضای صحیح غریزه جنسی شود. «الان پول ندارم زن بگیرم» یعنی چی؟ پول نداشتن یک مشکل است و همسرنداشتن یک مشکل دیگر. به خانمت بگو الان پول ندارم، حالا عقد کن تا بعدا برویم خانه خودمان (اینجاست که خانواده‌ها به هیچ وجه راضی نمی‌شوند و داماد بیچاره حتما باید خیلی چیزها را داشته باشد!). این قیدهایی که ما برای ازدواج درست کرده‌ایم، به آن ضربه می‌زند. نیاز به همسر هم مثل آب است. فرق آب با همسر چیست؟ پیامبر روی منبر داشتند سخنرانی می‌کردند، زنی بلند شد و گفت یا رسول‌الله، من شوهر می‌خواهم.

وسط سخنرانی، پیامبر حرفش را قطع کرد – آن‌قدر که موضوع مهم است – و گفت کی این زن را می‌گیرد؟ حالا الان اگر یک خانمی از این در بیاید تو و بگوید من شوهر می‌خواهم، دستگیرش می‌کنیم مگر گناه کرده؟! این قیدها باید برداشته شود.

شما هر چیزی را از دین حذف کنید، فردا باید کنگره‌اش را بگذارید. غریزه جنسی نیاز به آموزش ندارد، شما قیدها را بردارید، گیرها را برطرف کنید، اصلاح کنید، خودش راه خودش را پیدا می‌کند. خواب و خنده و خوراک و… مگر آموزش می‌خواهد؟!

6 اشتباه رايج بين زنان دنيا ؟

6 اشتباه رايج بين زنان دنيا ؟

6 اشتباه رايج بين زنان دنياما در اين مطلب شش اشتباه بزرگي که زنان در رابطه با مردان انجام مي‌دهند را به شما معرفي مي‌کنيم که رابطه‌ شما با شوهرتان هرگز دچار مشکل نشود.اشتباه اول: زنان در حق مردان مادري کرده و آنان را با بچه‌ها اشتباه مي‌گيرند.اين جمله يعني اينکه زنان بيش از حد در حق مردان مفيد واقع مي‌شوند

6 اشتباه رايج بين زنان دنيا

ما در اين مطلب شش اشتباه بزرگي که زنان در رابطه با مردان انجام مي‌دهند را به شما معرفي مي‌کنيم که رابطه‌ شما با شوهرتان هرگز دچار مشکل نشود.

اشتباه اول: زنان در حق مردان مادري کرده و آنان را با بچه‌ها اشتباه مي‌گيرند.

اين جمله يعني اينکه زنان بيش از حد در حق مردان مفيد واقع مي‌شوند و کارهاي را که خودشان مي‌بايست انجام دهند برايشان انجام مي‌دهيم براي مثال:

1. در حق آنها مفيد هستيد، مثلا: دنبال کليد‌هايش مي‌گرديم.

2. راه انداختن بازي‌هاي کلامي با انها جهت بيرون کشيدن اطلاعات: گرسنه اي؟ چي دوست داري؟ چي کار کردي؟

3. ما چنين فرض مي‌کنيم که مردها کم حافظه‌اند و اطلاعاتي که مي‌بايست خودشان به خاطر داشته باشند ما بايد به آنها گوش زد کنيم: وقت دکتر امروزت يادت نره! يادت نره بچه‌ها رو از مدرسه بياري!

4. آن‌ها را نکوهش مي‌کنيد آن گونه که بچه‌هايتان را دعوا مي‌کنيد: چند بار بگم چراغ‌ها را قبل از خوابيدن خاموش کن!

5. به عهده گرفتن کارهايي که فکر مي‌کنيد نمي‌توانند انجام دهند: يک روز با بچه‌ها فرستادمش که برن لباس بخرن فاجعه بود! ديگه همچين کاري را نمي‌کنم.

6. اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر ونهي کردن به آنها: اگر جاي تو بودم از سمت چپ رانندگي مي‌کردم! اگر جاي تو بودم از فيليپ به خاطر کاري که انجام دادم معذرت خواهي مي‌کردم.

اما چرا ؟؟؟

به دليل حس مادرانه‌اي که در وجود همه زنان است و آنها هنگامي که دختر کوچکي بودند همين رفتار را از مادر خود ديده‌اند و همان الگو را عينا تکرار مي‌کنند و مسلما مردها هيچ مخالفتي با اين عمل ندارند چون راحت‌تر هستند که کس ديگري کارهايشان را انجام دهد اما به ياد داشته باشيد اين کار بعد از مدتي شما را کلافه و خسته مي‌کند.

اما چرا بعد از مدتي با وجود تمام اين فداکاري‌هايتان ، باز هم روابطتان خراب مي‌شود؟؟

علي رغم اينکه در ابتدا اين روابط جوانب مثبتي دارد اما بعد از گذشت زمان همسرتان از شما منزجر مي‌شود چون الان او همانند يک پسر بچه‌اي است که هميشه آرزوي اين را دارد که خانه، هم چنين مادر خود را ترک گفته و مستقل زندگي کند و با برقراري رابطه‌اي جديد آنها مادرشان (همسرانشان) را با يک معشوقه معاوضه مي‌کنند. و با امر ونهي مداوم به همسرتان او احساس مي‌کند که بي‌لياقت است و باعث به وجود آمدن يک چرخه‌ي معيوب در زندگي مي‌شود.

امّا راه حل:

1. از انجام دادن کار‌هايي که همسرتان خودش مي‌تواند انجام دهد پرهيز کنيد: اجازه دهيد خودش دنبال کليدش بگردد. ولي هيچ‌گاه جواب سرد کننده‌اي به او ندهيد مثلا به او نگوييد خودت برو بگرد من که مادرت نيستم.

2. با همسرتان مانند شخصي لايق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنيد. سعي ننماييد به جايش فکر کنيد و يا تقويم او باشيد. يک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعه‌ي بعدي آن را به خاطر مي‌سپارد.

3. مسئوليت‌ها را به او واگذار کنيد و اگر از انجام آنها برنيامد سعي نکنيد مسوليت‌ها را از او سلب نماييد. هرگز وسوسه نشويد که او را نجات دهيد و کنترل اوضاع باز به دست خودتان بيافتد و به او اجازه اشتباه کردن بدهيد.

اشتباه دوم: زنان، خود و ارزش‌هايشان را زير پا گذاشته و در مقايسه با مردان، خود را در مرتبه دوم قرار مي‌دهند!

تصور کنيد بر سر ميز شام يک تکه از ماهي‌هاي بزرگتر آن يکي است آن را به کي مي‌دهيد؟ چرا به همسرتان؟ و خودتان را در رتبه دوم قرار مي‌دهيد.

1. ما علاقه، عادت‌ها و فعاليت‌هاي خود را بخاطر همسرمان کنار مي‌گذاريم چون اين علايق خوشايند او نيست، و معمولا زنان مي‌گويند که وارد مرحله جديدي شده‌اند وديگر اين فعاليت‌ها برايشان جذابيتي ندارد در حالي که خودشان را گول مي‌زنند و اغلب اوقات بعد از تمام اين روابط (طلاق) دوباره زنان به همان فعاليت‌هاي سابقشان باز مي‌گردند. و يا اينکه بسياري از مردان سعي دارند شما را از کساني که دوستشان داريد (پدر، مادر، دوستان...) جدا کنند. مرداني که از درون احساس ناامني زيادي دارند، شما را از سيستم‌هاي حمايتيتان جدا کنند. زيرا آنها نياز دارند که احساس کنند همسرشان در کنترل کامل آنها باشد. اما اگر کسي ديگر اين کار را با خودشان انجام دهد و آنها در کنترل خود بگيرد شکوه سر مي‌دهند و اينکه زن در کنترل مرد باشد دو اثر سوء دارد:

- بيش از حد به مرد خود وابسته مي‌شويد چون جز او کسي را نداريد.

- شما منزوي و گوشه گير شده و قادر به برقراري ارتباط با ديگران نخواهيد بود.

2. از لحاظ احساسي و براي اينکه مردتان را راضي کنيد به هر شکلي که او مي‌خواهد در مي‌آييد: يکي از معمول‌ترين راه‌هايي که ارزش خود را زير پا گذاشته و خود را در درجه‌ي دوم اهميت قرار داده و همه چيز خود را حتي قيافه، رفتار و عقايدشان را تغيير داده تا به شکل زن ايده‌ال او در آيند. خود را در معرض جراحي‌هاي خطرناک قرار داده فقط بخاطر اينکه همسرشان او را با قيافه ديگر و يا هيکل ديگر بيشتر دوست بدارد و مي‌پسندد.

3. براي اينکه روياهاي مرد مورد علاقه‌تان را تحقق ببخشيم، رويا‌هايمان را به کلي فراموش مي‌کنيم. زني که از کار خود استعفا مي‌دهد تا به شغل همسر خود برسد و به او کمک کند و بعد از سه سال که آنها قطع رابطه مي‌کنند خود را بيکار و نيازمند مي‌بيند.

چرا زنان در روابط خود را فداي ديگران مي‌کنند؟

زنان به دلايل زيادي اين کار را انجام مي‌دهند چون هزاران سال است که به زنان آموزش داده اند که خود را فداي شوهرانشان کنند. (علايق، استعداد، و شغل‌هايشان را و ....) چون مادران و مادر بزرگانمان خود را اين گونه ديده‌اند . به عوض آن که تلاش کنيم رويا‌هاي خودمان را تحقق ببخشيم فدا کردن انها در راه مردانمان را نوعي ايثار و قرباني مي‌دانيم. خيلي ساده است که بگوييم:

مي توانم درسم را تمام کنم و يک مهندس شوم، اما دوست داشتم حمايت بيشتري از همسرم که در رشته عمران تحصيل مي‌کرد، بکنم، بنا براين تصميم گرفتم از حق خودم بگذرم. وقتي شخصيت خودتان را براي اين که بيشتر دوست داشته شويد زيرا پا مي‌گذاريد نتيجه اين خواهد شد که خودتان را کمتر دوست داشته باشيد.

راه حل: چگونه از فدا کردن روياها در روابطمان پرهيز کنيم:

1. از تمامي رويا‌ها و خواسته‌هاي گذشته‌تان که بخاطر عشق شوهرتان زير پا گذاشته‌ايد ليستي تهيه کنيد (درسته که سخته اما اين کار را انجام دهيد) تا در اينده ديگر مرتکب چنين کاري نشويد.

2. روياهايتان را تعقيب کنيد و شخصيت خود را تمام و کمال بخاطر بسپاريد و به خاطر شخصي به هر رنگي در نيايد به اميد اينکه مردي را بيابيد که بتواند شما را اغنا کند. هر چه زني کامل‌تر باشيد احتمال اينکه مستاصل شويد کمتر است و ارزش‌هايتان را کمتر زير پا مي‌گذاريد.

اشتباه شماره سوم : زن‌هاي عاشق توانايي‌هاي يک مرد مي‌شوند.

1. آيا از اين که مدام استعدادهاي مرد زندگي تان را شکوفا مي‌سازيد به خود مي‌باليد؟ ايا هميشه احساس مي‌کنيد همسرتان تنها به اين دليل در کارهايش موفق نبوده که تا به حال کسي پيدا نشده او را واقعا دوست داشته باشد؟ و حال که شما از راه رسيده‌ايد اين کار را مي توانيد بکنيد؟ چگونه عاشق پتانسيل‌هاي يک مرد مي‌شويم؟

ما به ماموريت نجات روحي مي‌رويم و مردهايي را مي‌يابيم که مايل نيستند به خود کمک کنند اما ما سعي مي‌کنيم به انها کمک کنيم.

2. مردهايي را مي‌يابيم که ما را دوست ندارند و يا با ما خوش رفتار نيستند . اما ما همچنان به اين رابطه ادامه مي‌دهيم و با اين تعريف و تمجيد‌هاي مي‌خواهيم که انان را شيفته خود بکنيم.زناني که اين گونه هستند با خود مي‌گويند : اگر به او محبت بيشتري بکنم حتما او عوض ميشود . زناني که عاشق پتانسيل‌هاي يک مرد مي‌شوند غالبا اعتماد به نفس چنداني ندارند و احساس خوبي نسبت به خودشان ندارند و غالبا فکر مي‌کنند براي اينکه دوست داشته شوندبايد سخت تلاش کنند . داشتن رابطه اي سالم با يک مرد به معناي عشق ورزيدن به کسي است که در زمان مي‌باشد ، نه عشق ورزيدن به کسي که در اينده به ان تبديل خواهد شد .

راه حل:

انرژي‌هاي خلاقتان را ابتدا متوج زندگي و شغل خود کنيد از زندگي، شغل، روياها و اهدافتان ليستي تهيه کنيد و بر نامه‌هاي واضح و مشخصي را براي رسيدن به انها ترتيب دهيد. مردي را پيدا کنيد که مسئوليت سر و سامان دادن به زندگيش را خود به عهده بگيرد. بطوري که مجبور نباشيد دائم به جاي او کار کنيد.

اشتباه شماره چهارم: استعدادها و توانايي‌هاي خودتان را دست کم نگيريد و حتي گاهي اوقات انها را مخفي مي‌کنيد .

ايا مدام عادت داريد درحضور مردي که دوستش داريد ، خودتان را پايين بياوريد؟ ايا استعداد و توانايي‌هايي داريد که همسرتان از ان‌ها خبر ندارد؟ اغلب ما از ترس اينکه مبادا زندگي مان را بدين وسيله تهديد کرده باشيم استعداد و موفقيت‌هايمان را پنهان مي‌کنيم .

راجع به خودمان با کلمات تحقير اميز صحبت کرده و خودمان را به خاطر کوچک ترين اشتباهي که مرتکب مي‌شويم پايين مي‌اوريم و طوري رفتار مي‌کنيم که انگار خودمان را دوست نداريم اما چرا ؟؟ چرا اين کار را انجام مي‌دهيم ؟؟

همه‌ي ما حرف‌هايي از اين قبيل را شنيده ايم که: " وقتي در کنار مردها هستي خودت را با هوش تر از او نشون نده و گرنه تو را با خودشان بيرون نمي‌برند . اگر اون‌ها را بالا ببري و بهتر از خودت نشان دهي تو را بيشتر دوست مي‌دارند "

راه حل:

هر گاه تعريف و تمجيدي از شما شد به جاي اينکه ان را رد کنيد همان لحظه مچ خود را گرفته و به خود بياموزيد تا اين کار را ترک کنيد و ان وقت بزرگي و عظمت خود را جشن بگيريد. و دفعه ي بعد که کسي از شما تعريف کرد نفس عميقي بکشيد و بگوييد: متشکرم. بدنبال مردي باشيد که تمايل داشته باشد ،بزرگي و درخشش شما را ببيند.

مطمئن شويد با کسي ازدواج مي‌کنيد که تمايل دارد شما را در پيشرفت‌هايتان حمايت کند پيشرفت‌هايي که همواره استحقاقش را داريد .

اشتباه پنجم: زنان از موضع ضعف برخورد مي‌کنند.

متاسفانه زن‌ها عادت دارند که با ديگران از موضع ضعف برخورد مي‌کنند و قدرت را به دست مردان زندگيشان مي‌دهند. براي زن‌هايي که مرتکب اين اشتباه مي‌شوند به اميد اينکه مردهاي شان بيشتر دوستشان داشته باشند يک اسمي گذاشته اند: " قربانيان عشق ". قرباني عشق کسي است که خود را به علتي برتر فدا مي‌کند و در اين راه اعتماد به نفس را از دست مي‌دهيم تنها به اين دليل که مردي ما را بيشتر دوست داشته باشد.

راه حل: چگونه در مقابل مردان از موضع ضعف برخورد مي‌کنيم؟

شايد فکر مي‌کنيم که با اين کار احساسات يکديگر را بهتر درک مي‌کنيم و بسيار بخشنده و مهربان هستند. اما ان چه حقيقت دارد، اين است که به بدترين وجه انها، قرباني عشق هستند و به مردانشان اين اجازه را مي‌دهند که با انها بدرفتاري کنند.

اشتباه شماره شش: زنان هنگامي که نيازهايشان را از مردان مطالبه مي‌کنند مانند دختر بچه‌ها رفتار مي‌کنند.

وقتي دختر بچه کوچکي بوديد به خاطر شيرين بودن، ناز نازي بودن و اسيب پذيريتان توجه زيادي گرفته‌ايد. شايد هنوز هم متوجه نباشيد که چقدر دور و بر مردها اين کار را انجام مي‌دهيم، مخصوصا وقتي که به تحسين و عشق نيازمنديد.

چگونه اين کار را انجام مي‌دهيم؟

موقعي که جواب درست موردي را مي‌دانيد، طوري رفتار مي‌کنيد که گويي ساده‌لوح و چشم و گوش بسته هستيد و اين باعث مي‌شود که مردان به شما حس برتري و يک حس اعتماد بنفس کاذب و غير واقعي داشته باشند. و يا اينکه به هنگام عصبانيت گريه مي‌کنيد!! ايا در مواقعي که بايد محل را ترک کنيد، مي‌مانيد و در عوض اخم مي‌کنيد. از انجايي که به ما اموزش داده‌اند که دختر‌ها نبايد داد و فرياد کنند براي همين ما احساسات خودمان را سرکوب مي‌کنيم تا کمتر تهديد اميز باشد و مرد زندگي‌مان ما را بيشتر دوست داشته باشد.

راه حل: چگونه بچه گانه رفتار نکنيم ؟؟

وقتي گريه مي‌کنيد از خودتان بپرسيد ايا واقعا عاملي وجود دارد که من بخاطرش گريه کنم و اين طور عصباني باشم ؟ اين جمله خيلي مهم است!!

اگر با نشان دادن خشمتان مشکل داريد، ممکن است به جاي ان که گريه کنيد اما احساسات واقعيتان را به مانند يک بزرگسال ابراز کنيد نه اينکه پشت اشک‌هايتان مخفي شويد البته اين بدين معني نيست که نبايد به خودتان اجازه بدهيد که گريه کنيد. بار بعد که احساس گيجي و سر در گمي کرديد از خودتان بپرسيد اگر گيج و حيران نبودم، احساس واقعيم اين است که... اين تمرين فوق‌العاده‌اي است . قبل از ان که منتظر مردي باشيد که بيايد و شما را نجات دهد ،فکر کنيد که تنها هستيد و بايد به تنهايي به اين مشکل فائق‌ائيد، بعضي از مشکلات ريشه در دوران کودکي افراد دارد و ترک انها ساده نخواهد بود. اجازه دهيد زن قوي و فوق‌العاده‌اي که در درون شماست بيرون بيايد .

چرا خانم ها به توجه نیاز دارند؟

چرا خانم ها به توجه نیاز دارند؟

تا به حال فکر کرده اید که چرا خانم ها به توجه نیاز دارند؟ آیا این نیاز احساسی برایتان طاقت فرسا شده است؟ آیا به نظرتان احمقانه می رسد؟یک هدف تکاملی بسیار قوی برای نیاز خانم ها به توجه وجود دارد.

شاید اگر این نیاز خانم ها بهتر درک می شد، برای زوج ها راحت تر بود.

چند میلیون سال پیش، پیشینیان ما مشغول پرورش استراتژی های جنسی خود یا اینکه چطور DNA خود را به نسل های آتی برسانند، بودند. البته آگاهانه به یافتن یک استراتژی فکر نمی کردند اما درواقع ذات و رفتار آنها بود.

برخی زن ها (آنهایی که به استراتژی های بهتری دست پیدا کردند)، کشف کردند که اگر بتوانند با مردی وارد رابطه شوند که کنار آنها بماند، می توانند از حمایت، نگهداری از فرزندشان و حتی غذای اضافی بهره مند شوند.

اما چطور می توانستند بدون وجود هیچ زبان نوشتاری یا گفتاری بفهمند چه کسی با آنها می ماند یا نمی ماند؟ آنها به دنبال نشانه یا علامت بودند.

آندسته از مردانی که توجه نشان می دادند یا به طریقی میل خود را به ماندن با آنها نشان می دادند، مردهایی بودند که زن ها به آنها اطمینان می کردند و با آنها می ماندند. آن مردهایی که توجه نشان نمی دادند، احتمال کمتری داشت که بتوانند یک رابطه طولانی مدت با کسی برقرار کنند و زنی پیدا کنند که با آنها بماند.

خانم ها شدیداً به این نشانه های توجه کردن حساس شدند. و وقتی مردی به آنها توجه نشان می داد با او می ماندند و اگر نشان نمی داد نمی ماندند.

امروزه، ما از نعمت زبان بهره مندیم و می توانیم از آن برای ابراز توجه و محبت به کسی استفاده کنیم. پس مردها میتوانند کلاماً احساسات خود را بروز دهند. اما نیاز اصلی به توجه و محبت هنوز در انسانها وجود دارد.

خیلی مهم است که به خاطر داشته باشید یک دلیل ذاتی بسیار قوی و آشکار وجود دارد که چرا زن ها باید قبل از وارد شدن به یک صمیمیت فیزیکی، احساس مهم بودن و دوست داشته شدن بکنند .

پس به جای اینکه با این نیاز ذاتی خانم ها به توجه بجنگید، چرا تسلیم آن نمی شوید. مطمئن باشید که اینکار رابطه تان را قوی تر می کند.

5 جمله که هرگز نباید به مرد زندگیتان بگویید ؟

5 جمله که هرگز نباید به مرد زندگیتان بگویید ؟

تا حالا شده که حرفی رو به/نامزد/همسرتون بزنید و یکهو از عکس العمل سریع و خشمگین اون شگفت زده شین؟؟ حرفی که گفتین شاید خیلی بی منظور و یا حتی یه انتقاد کوچیک بوده ..

اما عکس العمل سریع و تهاجمی اون شما رو ناراحت کرده.
حرفی که گفتین شاید خیلی بی منظور و یا حتی یه انتقاد کوچیک بوده اما عکس العمل سریع و تهاجمی اون شما رو ناراحت کرده. این نه تقصیر شماست نه اون. همش تقصیر بیولوژیه!!!!!

بدن مردها در مقابل تهدیدها خیلی متفاوت از زنها عمل میکنه. فشار خونشون سریع بالا میره ضربان قلبشون تندتر میشه و همه اینها پیش زمینه دعوا میشه.خبر خوب اینه که مردها قابلیت پیشرفت در زمینه بروز احساساتشون دارند. و باید یادمون باشه که وقتی میخواهیم مساله ای رو در مورد اونها مطرح کنیم کاری نکنیم که احساس کنند دارند از طرف ما تحقیر میشن. پس قبل از اینکه دهنمون رو باز کنیم و به طور اتفاقی حرفی بزنیم که پایه ریز جنگ جهانی سوم باشیم(!) بهتره نکات زیر رو بدونیم تا باعث آزردگی خاطر مرد زندگیمون نشیم...

حرفایی که هیچ وقت نباید به مردها زد:

۱- دوستات همه خل و چلن!!

خوب گیریم که همه دوستای نامزدت چت مغز باشن و یکسره در مورد برنامه ۹۰ و مسابقه فوتبال مسخره هفته پیش حرف بزنن.. باید هر جوری هست تحمل کنی! اگه راجع به فوتبال حرف نزنن میخوان در مورد خاطرات کسل کننده سربازی با هم حرف بزنن و سرت رو درد بیارن. ولشون کن به حال خودشون!

راه حلش اینه که سعی کنی با اونها یه نقطه مشترکی پیدا کنی تا از بودن باهاشون و رابطه نامزدت با اونها رنج نبری. میتونی برای خودشیرینی هم که شده به نامزدت بگی من واقعا دلم میخواد با دوستات بیشتر آشنا بشم...

۲- تو رابطمون دیگه هیچ چیز هیجانی وجود نداره...

این جمله دقیقا مساوی اینه: تو عرضه نگه داشتن این رابطه رو نداری!!

خوب شما به جای اینکه با گفتن این جمله مسئولیت این پست رو بندازین رو دوش اون٬ میتونین پیشنهاد انجام کارهای هیجان انگیز٬ بیرون رفتن٬ سفر رفتن یا ... رو بدین.

۳- اگه عاشقم بودی٬ فلان کارو برام انجام میدادی...

هر جمله ای از این دست نشون میده که بیان کننده اون نیازمند توجه هستش! خوب اگه واقعا اینطوری چرا رک نمیگی که دلت میخواد بهت بیشتر توجه کنه؟؟

به جای اون٬ میتونین بگین عزیزم من احساس میکنم به توجه بیشتری از طرف تو نیاز دارم. این جمله بدون اینکه مسئولیت رو انداخته باشین رو دوش اون.برای گفتن یه همچین چیزهایی با جمله "من احساس میکنم" شروع کنید.

۴- خانواده ات به دردنخور هستن...

بشر از ابتدای خلقت به والدین خود به چشم حامی نگریسته و در همه حال دوست داره این باور رو داشته باشه که اونها کمکش میکنن. حالا سوال اینه که اگر مشکل خاصی در مورد خانوادش وجود داره چجوری بهش باید گفت؟ خوب سعی کنید وقتی راجع به چیز مهمی مثل این میخواین حرف بزنید صحبت رو جوری مطرح کنین که براش قابل هضم باشه. مثلا بگیم من میدونم که خانواده ات برات خیلی مهم هستن. اما احساس میکنم که اونها رابطمون رو تحت الشعاع قرار میدن. من مایلم که در این مورد با هم صحبت کنیم.

۵- ما تمکن مالی برای خرید فلان وسیله نداریم.

فکر کن همسرت با یه تلویزیون ۴۹ اینچ ال سی دی با شور و شوق و هیجان وارد میشه و تو یهو با عصبانیت داد میزنی وااااای تو فکر نکردی که پولشو چجوری باید بدیم؟؟

درسته که نگران پرداخت پول و فشار مالی هستی اما به جای دادن زدن و بی مسئولیت جلوه دادن اون٬ خیلی آروم میتونی بگی که چقدر سورپرایز و خوشحال شدی و در ضمن بگی که نگرانی که آیا میتونی از عهده پرداخت قسطش بر بیاین...

با دقت نگاه کن ؟

 


گروه اینترنتی ایران الایو | iranalive.ir

دختران خواستگار ؟

دختران خواستگار ؟

چرا دخترها نمی توانند یا نباید از پسرهای مورد توجه خود خواستگاری کنند؟

این سؤال از سؤالات بسیار مهم و قابل توجه است و شاید برای بسیاری از دختر خانم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. برخی معتقدند چرا فقط آقایان همیشه به خواستگاری دختر ها می روند؟ چه اشکالی دارد زمینه ای فراهم شود که در صورت مساعد بودن شرایط بعضی دختر خانم ها هم از آقایان مورد توجه و علاقه خود خواستگاری کنند؟

البته باید اذعان کرد که بسیاری از دخترها نیز چنین نمی اندیشند و دوست دارند شاهد آمد و شد خواستگاران متعدد باشند و از میان آنان، کسی را برگزینند که موجّه تر بوده ، از قابلیت همسری و بالاترین توان آرامشگری برخوردار باشد.

شایسته است در ارتباط با این سؤال اساسی، توجه علاقه مندان را به نکات زیر جلب نماییم:

به رغم مشابهت میان هوش و توانمندی های ذهنی دختران و پسران، تفاوت های موجود در خصیصه های زیستی و ویژگی های عاطفی دخترها و پسرها نشانگر شاکله ی خاص شخصیتی هر کدام از دو جنس است. دختر خانم ها در کنار وظیفه خطیر همسری و آرامشگری، از ارزشمندترین قابلیت انسانی یعنی توانایی مادر بودن نیز بهره مند هستند. قابلیت و شایستگی مادری، خود آمیزه ای از ویژگی های خاص زیستی و صفات برجسته عاطفی و احساسی است. از این رو ایفای بهینه نقش همسری و توفیق عهده دار شدن وظیفه بزرگ و سرنوشت ساز مادری از نشانه های شخصیت برتر و کمال وجودی زنان میباشد.

چنین تفاوت های بارز شخصیتی میان زن و مرد ، ضرورت بهره مندی فوق العاده زنان از احساسات لطیف و عواطف عمیق ، خود بستر پدیدآیی نگرش ها، رفتارها و نیازهای ویژه ای را در وجود آن ها فراهم می آورد. به همین دلیل است که زن ها به حمایت عاطفی، روانی و اجتماعی بیشتری نیاز دارند، زیرا هرچه پدیده ای ارزشمند تر باشد ، باید مورد حمایت و پشتیبانی بیشتری قرار گیرد.

این در حالی است که زنان عموماً دوست دارند همسرشان فردی باشد که شخصیت او جلوه گر اقتدار منطقی و عاطفی است. به عبارت دیگرنسبت به مردانی که از صفاتی همچون اعتماد به نفس، قدرت رهبری و مدیریت، شجاعت و حمایتگری بهره مند نیستند نظر مثبتی ندارند. مردان نیز غالباً دوست دارند همسرانشان منبع آرامش و شخصیت وجودی شان مملو از مهر و عطوفت،منطق و صبوری باشد.

تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.

خلاصه کلام آن که ساختار شخصیتی هریک از دو جنس زن و مرد به گونه ای است که هر کدام ویژگی های لازم را در مسیر تحول وجود و نیل به کمال شخصیت بی بدیل خود دارا هستند. تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.

بنابراین از یک نگاه ژرف ، برای زنان که وجودشان منبع احساسات، عطوفت و مهرطلبی و تمایل درونی اش مبتنی بر محبوب و معشوق بودن است و دوست دارد که بر دل و جان مرد حاکم باشد ، بسیار دشوار خواهد بود از مردی برای ازدواج خواستگاری کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ فرد دیگری برود. بطوریکه این امر با ویژگی های خاص شخصیتی او سازگار نیست.

بدیهی است برای یک مرد بیشتر قابل تحمل است که از دختری خواستگاری کند و پاسخ رد بشنود و بعد از مدتی از دختر دیگری خواستگاری کند و احتمالاً بازهم با جواب منفی مواجه شود تا این که سرانجام پاسخ مثبت دختر دیگری را برای ازدواج دریافت دارد.

هنگامی که آقایان به خواستگاری دختر ها می روند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژه های آری و خیر می باشند.

هنگامی که آقایان به خواستگاری دختر ها می روند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژه های آری و خیر می باشند.

پر واضح است که خواستگاری آقایان از خانم ها هرگز به معنای محدودیت آزادی و اختیار خانم ها در حق انتخاب همسر نیست. ازدواج دختر خانم ها همواره باید با آگاهی، اراده و اختیارشان همراه باشد و همه دخترها حق دارند از میان خواستگاران داوطلب ازدواج با آن ها، آن کس را که اصلح می دانند با آزادی کامل انتخاب کنند وهیچ گونه اجباری و تحمیلی در این ارتباط روا نیست.
همسر

از منظری دیگر به این مهم نگاه کنیم!

در جامعه امروز که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود، حلقه های خویشاوندی گسسته تر می گردد، دایره شناخت های متقابل خانواده ها و بالطبع پسرها و دخترها محدودتر می شود و ارتباطات خانوادگی و آمد و شدهای فامیلی و همسایگی به حداقل می رسد، چه باید کرد؟

باید به روش ها و شیوه هایی اندیشید که ضمن تکریم شخصیت متعالی، حساس و لطیف دختر زمینه طرح نظریات و نگرش ها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش تقاضای ازدواج از طرف افراد واجد شرایط و مورد نظرشان( در صورت تقاضا و خواستگاری) به گونه ای که بایسته و شایسته است فراهم شود. این اندیشه و روش می تواند به فرایند "انتخاب" دختر ها که از حقوق فطری و طبیعی آنان است، معنا و مفهوم روشن تری ببخشد. به سخن دیگر در فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامی ما مسأله خواستگاری دخترها از پسرهای مطلوب و واجد شرایط ازدواج می تواند به صورت غیر مستقیم (از طریق شخص سوم) و در زیباترین و شایسته ترین وجه و با حفظ کرامت، شأن والا و احترام به مراتب صداقت، پاکی و سلامت اخلاقی آنان انجام پذیرد.

به یقین در روش غیر مستقیم که در بستری از اخلاق، صداقت، اعتماد و اطمینان متقابل مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن پاسداری از شخصیت ارزشمند دختران بیشترین مسؤولیت متوجه رابطین می باشد ، بطور مثال دختری یا خانواده دختر نگرش مثبت خود را درباره ویژگی های شخصیتی پسری که بطور نسبی او را می شناسند با فرد مورد اعتمادی در میان می گذارد این شخص ضمن بررسی کلیه جوانب امر در فرصتی مقتضی با پسر مورد نظر یا حتی خانواده وی ارتباط برقرار کرده نظر آنها را نسبت به زوجیت آن دو جویا می شود(به آنها اطلاع می دهد چنانچه مایل به ازدواج پسرشان باشند فلان دختر از کفایت و شایستگی های ارزشمندی برخوردار است) و در صورت موافقت دو طرف شرایط معارفه و شناخت متقابل بیشتر فراهم می شود.

به کلام دیگر، در دنیای امروز با توجه به پیچیدگی های خاص آن و محدودیت های موجود در ارتباط متقابل، ویژگی های شخصیتی جوانان و عدم برخورداری بسیاری از ایشان از مهارت های بایسته و شایسته اجتماعی در جهت گشایش فصل آشنایی به منظور شناخت متقابل و تمهید مقدمات امر ازدواج، علاوه بر شیوه مطلوب و پسندیده حاکم بر جامعه ما یعنی خواستگاری آقایان از خانم ها باید به روش و شیوه هایی اندیشید که هم تسهیل کننده امر ازدواج باشد تحت نظارت خانواده ها باشد و هم فرصت زوجیت جوانان واجد شرایط را بارور سازد.(شما کاربران عزیز و فهیم تبیانی ، می توانید با نظرات خود در جهت یافتن را های مناسب به ما و دیگر دوستانتان کمک کنید. )

آقایان همسران خود را از بین جه دخترانی انتخاب می کنند؟

آقایان همسران خود را از بین جه دخترانی انتخاب می کنند؟

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است.

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

مردها چطور انتخاب می کنند؟
آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است—یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند.

این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم بالا زده است (درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند).

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جوامع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند.

دکتر پوپنو توضیح می دهد، “خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود.”

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است.

وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.

حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است.

و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین می‌کنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است. سامان می گوید، “این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند.” (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند.

طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار می‌گذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می‌کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می‌کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می‌شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، “چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی “من نان آور خانه هستم” استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰-۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی می‌کند و من ظرفها را می‌شویم و از این قبیل…”

یافتن همسر و همدم واقعی

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، “مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می‌خواهند.”

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، “فکر نمی‌کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند.”

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند.

دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

زیبایی در مقابل هوش

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می‌شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می‌گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می‌گوید، “می‌دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد—حتی مردهای تک همسری—وقتی یک زن زیبا و جذاب را می‌بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر می‌کند!”

در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می‌کنند (درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند).

مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، روابط خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می‌دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، ” اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست.”
مردها همچنین به زنانی که از رابطه زناشویی لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجام گرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در روابط زناشویی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه فعال باشند، محتاط عمل میکنند.

در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از دانش زناشویی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند—که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

بیولوژی در مقابل واقعیت

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند.

بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، “ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند.”

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، “مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند.”

مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.

او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.
خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

سخترین کلماتی که یک مرد نمی تواند بگوید ؟

سخترین کلماتی که یک مرد نمی تواند بگوید ؟

1. لطفا کمکم کن

یکی از سخترین کارها برای یک مرد این هستش که اعتراف کنه که همدردی احساسی نیاز داره . همه اونها فکر می کنند که باید محکم باشند پول درآر باشند بی احساس و همه این کلیشه ها ... اعتراف کردن یک مرد به این که من کمک لازم دارم فکر می کنه که اینجوری ضعیف میشه ... خانومها وقتی احساس می کنید آقایون کمی افسرده هستند یا مشکلی دارند، به آرامی و ملایمت بگید که در کنارشون هستید. فقط دونستن این کلمات برای آقایون ارزش زیادی داره.

2. میتونی ... اون شلوار گل گلی رو دیگه نپوشی یا کمتر بپوشی؟Confused

خب تصور کنید از سرکار برمی گردید و صاف میرید دنبال راحتترین لباس تو خونه ای تون و اون رو می پوشید. خیلی راحته ولی قیافه ای نداره. خب برای یک مرد خیلی سخته که بگه این رو دوست نداره چون باعث میشه شما منفجر بشید!

3. من احتیاج دارم با رفقام باشم

برخی اوقات آقایون مثل خانمها احتیاج دارند دور از شما باشند البته این به احساسشون در مورد شما ربطی نداره. البته مطمئن باشید نیم ساعتی از وقت فوتبال رو به این فکر می کنیم که شما چقدر بزرگوار هستید.

4. دوستت افتضاحه

خب فرض کنید آقایون از دوستتون سارا، دختری با جوکهای مسخره، لباسهای مسخره تر و ... بدش میاد. اون این رو نمیگه . اما خب وقتی یه شب مسته ... یا وقتی دعوا می کنید یهو بهتون میگه من نمیتونم دوستت سارا رو تحمل کنم. تعجب نکنید آقایون هستند دیگه! البته ایرادی نداره چون خانمها هم از اکثر دوستای اقایون خوششون نمیاد پس با هم برابر هستند.

5. دوستت دارم.

خب ... هزارتا دلیل هم بیاریم کافی نیست آقایون اینجوری هستند دیگه ... فقط بهتره خانومها این شکاف رو پر کنند و مطمئن باشند که آقایون پشتشون هستند و به فکرشون.

چرا یک مرد از عشق همسرش بی خبر است ؟

چرا یک مرد از عشق همسرش بی خبر است ؟

یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .


یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .
-یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .

-زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .

-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .

-نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می بخشاید .

-یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود .

-پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد .

-زنان ابتدا کیمیای روح و عاطفه را احساس می کنند و بعد به کیمیای جسم پی می برند .

-لحظاتی که مرد ، دستهای زنی را در دست می گیرد و او را لمس می کند ، لحظاتی هستند که زن به آنها عشق می ورزد .

-هدف یک زن در برقراری رابطه جسمانی ، شور شهوانی نیست. بلکه مقصود او لذت بردن از صمیمیت ، عشق و ملاطفت در کنار شور جسمانی است .

-هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .

-یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .

-یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .

-وقتی مردی با دلسوزی و توجه به مشکلات زن گوش می سپارد و از ارائه راه حل می پرهیزد ، احساس عشق و بلوغ را در او دو چندان می کند .

-مردان و زنان در برابر فشارهای عصبی واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . دراینگونه مواقع زن نیازمند نزدیکی و درک طرف مقابلش می باشد ، در صورتی که مرد به تنهایی احتیاج دارد .

-هنگامی که اظهارات و اعمال زنی بیهوده تلقی می گردد ، او برای مطرح شدن شروع به ابراز نظریات مخالف و عدم توافق می کند .

-به جرات می توان گفت به جز در موارد انگشت شماری ، هیچ چیز بیش از سخن گفتن بر علیه یک زن به او آسیب نمی رساند .

-زن درست مثل یک موج است ، به هنگامی که عشق در قلبش به ظهور می نشیند ، اعتماد به نفسش در حرکتی مواج به اوج می رسد .

-هنگامی که موج احساسات یک زن به اوج می رسد ، به هیچ عنوان محدودیتی در ارائه عشق نمی بیند .

-مردها همواره باید بدانند که هر گاه زنی رنج و عصبانیت خود را بیرون بریزد و آشکار نماید ، احساس آسایش و آرامش بیشتری می کند .

-این نکته را به خاطر بسپارید که هر گاه زنی در اوج فوران خشم و غم قرار گرفته باشد ، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد .

-وقتی زنی از موضوعی می رنجد ، مرد باید ضمن همدردی با او نشان دهد که برای غم او نگران است ، سپس سکوت اختیار کند تا آن زن بتواند احساس همدردی اش را حس کند .

-دردناک ترین مسائل برای بعضی از زنان ، عدم پذیرش ، قضاوت نادرست و ترک شدن است ، چراکه امکان دارد این باورها در عمق ضمیر ناخودآگاهشان آنان را به سوی این تصور نادرست سوق دهد که لیاقتشان بیش از این نیست .

-ماهیت یک زن ، درخواست تایید امور است .


-در صورتی که مردی در مقابل پیشنهادات یک زن از خود مقاومت نشان دهد ، زن با این حال که مفهوم این مقاومت را درک می کند ، اما هیچ گونه توجهی به آن نشان نمی دهد . ولی در این زمان احساس می کند که مرد به او احترام نمی گذارد .

-بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می کنند .

-حتی در صورتی که زنی بپندارد نیازها و خواسته هایش برآورده نخواهند شد ، اجتناب از بیان آنها و قصد انجام دادن تمام کارها به تنهایی ، اشتباه بزرگی است .

-یک زن باید بیاموزد که چطور نیازها و تمایلات خود را بدون نکوهش و یا تزلزل ابراز دارد و این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .

-امروزه بسیاری از زنان از اینکه عشق می ورزند ، اما در عوض چیزی دریافت نمی کنند ، رنج می کشند ، آنان به دنبال وقفه ای می گردند تا در این زمان تنها به خود بیندیشند و توجه کنند و در خلال آن وجودشان را بهتر کنکاش و کشف کنند .

-یک زن جوان در اوج جوانی مایل است برای برآوردن تمایلات شریک زندگیش خودش را فدا کند .

-یک زن بطور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است .اما وقتی آن زن لبخند می‌زند ، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد .

-همیشه زنان به همان اندازه ای که در توان دارند . بخشش می کنند و در این زمان به خاطر می آورند هنگامی که آنان به بخشش نیاز داشتند ، تا حدودی کمتر از این اندازه ، به ایشان بخشیده شده است.
-اغلب زنان با آنچه همسرشان می خواهد به راحتی موافقت می کنند ، اما این کار به این معنا نیست که خواسته همسرشان دقیقا همان باشد که آنان می خواهند .

-یک زن ، هرگز به کارهای خودش و همسرش امتیاز نمی دهد ، بلکه شوهرش را آزاد می گذارد و تصور می‌کند او نیز به همین ترتبیب آزادش گذاشته است .

-وقتی زنی به ثبت امتیازات می پردازد ، ممکن است موضوع بسیار کوچکی در نظرش به اندازه امری بسیار بزرگ به شمار آید . پس امکان دارد یک شاخه گل سرخ بتواند برای شما امتیازات فراوانی به همراه داشته باشد.

-یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را برایش بگویم ، اگر عشق او به من واقعی باشد ، خودش از نیازهایم مطلع می گردد .
-مردان و زنان باید به خاطر داشته باشند که همسرشان به هیچ عنوان خود بخود از نیازهایشان ، مطلع نیست .
-زنان نمی پسندند که شوهرانشان ، برآورده ساختن نیازهایشان را به دست فراموشی بسپارند . به همین علت ، دست از نق زدن بر می دارند و به حمایت شوهرانشان می پردازند .

-یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .

 

این خطاهای دخترانه در ازدواج را می دانید!؟

این خطاهای دخترانه در ازدواج را می دانید!؟

12 مورد وجود دارد كه دختر خانم‌ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم‌گیری برای ازدواج به اشتباه می‌اندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب همسر مناسب از این 12 خطا دوری كنید:

- تهیه یك فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه‌ كاری‌ها اشتباه است. درست است كه باید فردی را انتخاب كنید كه خصوصیات او به نظرات شما شبیه‌تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه‌كارانه عمل كنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می‌آید كه با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می‌شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نكنید.

- اگر تا یك سنی ازدواج نكرده‌اید و حالا فكر می‌كنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره‌بین قرار داده‌اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یك خواستگار بله می‌گویید، اشتباه می‌كنید.

- مقایسه همیشه كار را خراب می‌كند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی كه اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته‌اند، مقایسه ‌كنید، مطمئنا نمی‌توانید تصمیم درستی بگیرید.

- اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید كه دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده‌اید، اشتباه می‌كنید. اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فكر نكنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده كنید.

اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فكر نكنید پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده كنید

- بعضی‌ها به خودشان اجازه نمی‌دهند كسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشكل ایجاد می‌كند. مثلا ممكن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث‌ بی‌منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی‌ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتكب شده‌اید.

- گاهی بعضی دختر خانم‌ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فكر می‌كنند پر از اشكال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی‌گیرند، در حالی كه اگر به نكات مثبت خودشان توجه كنند، از خیلی‌ها بهتر به نظر می‌رسند.
دخترها هم اشتباه می کنند

- در مواردی، دختر خانم‌ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده‌شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یك دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی‌افتد، فورا دلسرد شده، عقب می‌كشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یك رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یك پرچم قرمز بزرگ نگه داشته‌اید. با این كار واقع‌بینی را كنار گذاشته‌اید، در حالی كه دنیای ما كاملا واقعی است.

- مرد ایده‌آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده‌آل فیلم‌ها كاملا فرق می‌كند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم‌ها تعلق دارند.

- گاهی دخترها سراغ فردی می‌روند كه هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یك دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یك خصوصیت نمی‌توان زندگی كرد.

- تمركز روی نكات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما ‌وجود داشته، آنها را كنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.

- بعضی دختر خانم‌ها كه تحصیل و شغل مناسبی دارند، فكر می‌كنند به دلیل رفع نیاز مالی می‌توانند از موضع بالا صحبت كنند و به كمك یك مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم‌ها با این طرز تفكر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می‌كنند و نمی‌توانند درست انتخاب كنند، چون مدام دیگران را از خود می‌رنجانند.

- ایثار و فداكاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فكر كردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است كه بعضی دخترها مرتكب می‌شوند. اگر به هر دلیل بار مسئولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی‌تان فكر كنید و موقعیت‌ها را از دست ندهید.

صحبت درباره روابط عاشقانه گذشته: صحیح یا غلط ؟

صحبت درباره روابط عاشقانه گذشته: صحیح یا غلط ؟

تردیدی وجود ندارد که خانم ها نسبت به آقایون خیلی بیشتر صحبت می کنند. معمولاً خانم ها همیشه در پی آن هستند که همسرشان در مقابل آنها احساساتش را ابراز کند و هر چه در دل دارد را بر زبان بیاورد. این در حالی است که آقایون ترجیح می دهند خانم دست از سرشان بردارد و آنها را تنها بگذارد. به هر حال زمانی که نوبت به گفتگوی باز میان زوجین می رسد، صحبت کردن در مورد "نامزد قبلی" و یا روابطی که هر یک از طرفین در گذشته تجربه کرده اند، می تواند تاثیرات مهمی بر روی رابطه بگذارد

زمانیکه دو نفر قصد آن را دارند که در کنار هم یک رابطه ی قوی و پویا را ایجاد نمایند، درست نیست که همواره صحبت از یک نفر دیگر در ارتباط آنها به میان کشیده شود؛ اما باز هم باید به این سوال پاسخ داد:

" اگر یکی از طرفین مرتباً در مورد رابطه ی قبلی خود صحبت می کند، آیا این بدان معناست که او در حال حاضر از ارتباطی فعلی اش ناراضی است ؟ "

به هر حال بروز احساساتی نظیر حسادت، سوء ظن، و شک و تردید اجتناب ناپذیر است. طرف دیگر همواره به این مسئله فکر می کند که به چه علت شریک او تا این حد از نامزد قبلی خود برای او تعریف می کند . اما ایا اگر کسی در مورد روابط قبلی خود صحبت کند به راستی بدان معناست که از ارتباط فعلی خود ناراضی است ؟

به این سوال نمی توان یک جواب "بله" و یا "خیر" قطعی گفت. هر ارتباطی متفاوت است و از این مهمتر همه ی انسان ها نیز با هم فرق می کنند. فقط به این خاطر که شریک شما مرتباً در مورد نامزد قبلی اش با شما صحبت می کند نمی توانید مطمئن شوید که تمایل دارد مجدداً رابطه ی خود را با فرد مورد نظر از سر بگیرد.

در یک چنین شرایطی ممکن است شخص تصور کند که چون شریکش دائماً از رابطه ی قبلی خود تعریف می کند، بنابراین به ارتباط گذشته بیش از ارتباط فعلی علاقمند بوده است. اما لزوماً صحبت از تجربیات گذشته نمی تواند یک چنین مفهومی در بر داشته باشد. پیش از اینکه هر گونه قضاوتی کنید، باید ببینید که ارتباط قبلی او چه مدت زمانی به طول انجامیده. اگر آنها ارتباط طولانی مدتی با هم داشتند، بنابراین باید این انتظار را داشته باشید که هرزگاهی جملاتی در مورد نامزد قبلی شریک خود بشنوید. دلیلش هم این است که به هر حال برای مدت زمانی با هم بوده اند و در حال حاضر او جزئی از زندگی گذشته ی همسرتان را تشکیل می دهد. البته باید به شدت توجه داشته باشید که صحبت کردن در مورد نفر قبلی، صرفاً به آن معنا نیست که شریک زندگیتان احساس خاصی نسبت به فرد مورد نظر دارد. او فقط حقایق و اتفاقاتی را که برایشان افتاده برای شما تعریف می کند.

شما همچنین باید به این مطلب توجه کنید که شریکتان در چه زمینه ای در مورد نامزد قبلی اش با شما صحبت می کند. اگر به طور مکرر شما را با نامزد قبلی اش مقایسه می کرد بنابراین باید نتیجه بگیرید که: "بله، با مشکل بزرگی روبرو هستید." اگر شریک شما عادت به مقایسه کردن داشته باشد و همیشه شما را با نامزد قبلی (و یا هر کسی دیگری) مقایسه کند، پس باید متوجه باشید که مشکل از جانب اوست و این رابطه از سلامت مناسب اجتماعی برخوردار نمی باشد. همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، باید بدانید که همه ی انسان ها متفاوت هستند و شما تحت هیچ شرایطی نباید احساس کنید که شریکتان شما را با کسی مقایسه می کند. این مسئله را نیز باید در نظر بگیرید که اگر گاهی اوقات به برخی از رفتارهای متداول شریک قبلی شان اشاره کردند، درست نیست بیش از اندازه حساسیت به خرج دهید، چراکه قصد آنها فقط بازگو کردن شرایط عادی زندگی شان است.

اگر متوجه شدید که نامزد قبلی و شریک فعلی زندگیتان اصرار دارند که به هر طریقی که شده به ارتباط خود با هم ادامه دهند، حتی در حد یک دوست کاملاً عادی، آنوقت باید کمی مراقب باشید. اگر چنین اتفاقی روی داد، نگران شدن شما یک امر کاملاً طبیعی است. اگر نامزد قبلی سعی می کرد که حضور خودش را حفظ کند و نامزدتان نیز مجدداً شروع کرد به صحبت کردن در مورد او، باید احتمال دهید که شاید مجدداً شعله های عشقشان در حال روشن شدن است.

بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که احساسات واقعی خود را با طرف مقابل در میان بگذارید و به او بگویید که چه مسائلی باعث ایجاد نگرانی در شما شده اند. شاید به شرایطی برخورد کنید که نامزد قبلی و شریک شما بخواهند به رابطه ی دوستانه ی خود ادامه دهند. در این حالت تصمیم گیری با شماست که در این رابطه باقی بمانید و ارتباط آنها را از نزدیک کنترل کنید و یا او را ترک کنید.