من چند روزی هست گرفتار بودم علی جان از من پرسیدی طمع چی دارد فقط می گویم این کار را انجام نده چون از قدیم می گویند داقع برادر دیده را برادر میداند اگر دوستش داری خودت را تغییر بده صلاق صلا نیست من یک طرفه به غاضی نمی روم ولی مقعصر شما هستی اگر حرف من راقبول کردی واقعا می توانی زندگی خوبی را شروع کنی چون فرصت دارید لطفا کمی فکر کن زن عوض کردن مشکل عوض کردن است من را ببخش مشکل خود شما هستی ناراحت نشو اگر کسی بود این حرف ها در آن زمان ۵ سال پیش به من می گفت الان ساعت ۱ شب بیدار نبودم که تنهای خودم را با این وب لاگ پر کنم بگذریم ........ من هرچی به شما بگویم کم گفتم چند نکته هست روی صفحه اول میزارم شما مطالعه فرمایید . چون بهتر میدانید در قسمی که باید جواب شما را بدهم انقدر اجازه تایپ کردن را نمی دهد این سوالات شما هم یکی و دوتا نیست و سوالات جالب و بجا هست پس من برای همه به صورت کامل تشریح می کنم.
تقدیم به تنها کسی که گرچه ازم دور
سلام لطفا آرشیو وب لاگ من را نگاه کنید. بیش از ۲۰۰ مطالب مفید
http://weblogman.blogfa.com/posts
زنان بعضی اوقات قبول می کنند که اشتباه کرده اند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته ۲۵ قرن پیش از دنیا رفته است.ولی من هنوز زنده هستم و میگویم اشتباهاتم را قبول دارم مردی بعدی انگار من هستم...
ج / ن
عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است
ج / ن
تقدیم به تنها کسی که گرچه ازم دور
از انسانها غمی به دل نگیر گرچه از تو دورند . ولی خود غمگین تنهایند در حصار خیال خود غرق غرورند . پس دوستشان بدار و برایشان دعا کن حتی اگر دوستت نداشته باشند..
اولین شعر زندگی من
مردی که سعی می کند زنی را فراموش کند. هرگز او را دوست نداشته است
ج / ن
مردها همه مانند هم هستند فقط چهره هایشان با هم فرق دارد تا بتوان آن ها را از هم تشخیص داد
ج / ن
حرف چی پول من : من دنبال شوهری گشتم که تنها اندکی مهربان و با شعور باشد. آیا این توقع زیادی است از یک مرد تقریبا میلیونر ؟؟؟
ج / ن
مردی که زن ندارد پیراهن بر تن ندارد
ج / ن
دوست برای من معنی ندارد و من دوستی ندارم
ولی میدانم
زن .تنها دوستی است که خدواند به مرد بخشیده است. پس قدر زن خود را بدانید
ج / ن
عدالت قابل تربیت نیست
هر کاری بکنیم نتیجه آن را می بینیم. خطاهایی که از ما سر می زند تازیانه ای را پدید می آورد که بوسیله آن مجازت می شویم
چیزی که در زن قلب مرا تسخیر می کند. مهربانی اوست نه روی زیبایش .من زنی را دوست دارم که مهربانتر باشد
صورت شما کتابی است که مردمان می توانند از آن چیزهای عجیب بخوانند
عشقی که با اشکهای چشم شستشو شود همیشه پاکیزه و تمیز و زیبا خواهد بود
پول متاعی است که با آن می توان به همه جا وارد شد و همه چیز را به دست آورد جز شرافت و سعادت
زن را نباید زد حتی با یک شاخه گل
ج/ن
ازدواج . پیوند دو انسانی است که یکی هیچ وقت روز تولد دیگری را به خاطر نمی سپارد و دیگری هیچ وقت آن را فراموش نمی کند
اگر می خواهید خانواده ای شاد و نیک بخت داشته باشید نسبت به زن خود سراپا عنایت و توجه شوید و ادب نگاه دارید
ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد
هر مردی که از زن خود ناراضی است علت را در خود جستجو کند
ج/ن
در بوستان زندگی . خانم ها مثل درخت میوه اند یعنی : بارور ظریف و سر به زیر
و مردها مثل سپیدار : بی ثمر گردن شق و پرمدعا
تمام دانش و اندیشه ی یک مرد . به یک محبت زن نمی ارزد
چه طور می توان از یک زن انتظار داشت احساس خوشبختی کند در کنار مردی که اصرار دارد با او مانند انسان های اولیه رفتار کند
چ/ن
زن . کلید خانه است مواظب باش آن را گم نکنی
دنیای بدون مرد را تصور کن : بدون قتل و جنایت و پر از زنان چاق و سر حال
زن بدون مرد ناقص است . اما این روزها یک مرد- مرد واقعی – از کجا می شود پیدا کرد؟ چ/ن
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست
عیال پرست خدا پرست می شود
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند. عشق بورز به آنها که دلت را
شکستند.دعا کن برای آنها که نفرینت کردند. درخت باش بر غم تبرها .به پر به کوری چشم . خفاشها بهار شو و بخند ..... که خدا هنوز آن بالاس .....
اين شما و اين هم تست جديد خود شناسي ؟
|
یک شیر
یک میمون
یک زرافه
و ...
یک سنجاب
آنها تصمیم گرفتند که مسابف بدهند تا ببینند که کدامیک برای
برداشتن یک موز از درخت از همه سریعتر است
فکر میکنی کدامیک برنده می شود؟
جواب سوال بازگو کننده شخصیت توست
پس بادقت فکر کن
جواب را در زیر ببینید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
:اگر جوابت
شیر است = خسته و کسل هستی
میمون = خنگ هستی
زرافه = کاملا احمق هستی
سنجاب = ناامید هستی
چرا ؟!
براي اينكه :
درخت نارگیل که موز ندارد !!!!!
مشخصه که تحت فشارید و زیاد کار کرديد ...
باید یه مدتی کار نكنيد و خستگی در كنيد ...
به همسرت احترام بگذار اشتباهات من را تکرار نکن ؟
به همسرت احترام بگذار اشتباهات من را تکرار نکن ؟
شاید شما ها فکر کنید من بیکارم ولی باور فرمایید اینطور نیست این همه تایپ کنم باور کنید سرم هم شلوغ مثل شما ها ولی این مطالب را گرداوری کردم برای شما ها لطفا خوب بخوانید و خوب نکات را به خاطر بسپارید انصافآ فرصتی نیست تو این عالم از دست ندین چون مثل من افسوس میخورید و بعد دیگه وقتی نیست که برای همسرتان اشتباهاتتان را جبران کنید امروز وقت است پس اگر در محل کارتان هستی با یک تلفن و یا در خانه هستید به آن بگوید اشتباهات من را ببخش به خدا از این کلمه راحت تر و زیبا تر پیدا نمی کنید حداقل جبران زحمات طاقت فرصا آن شود حالا خجالت نکش فقط بخاطر خدا هم که شده امتحان کن اگر جواب نگرفتید برام در قسمت نظرات پیام خودتان را ارسال کنید تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا راه حل بهتری پیدا کنیم یا علی
زن و شوهر دو ركن بزرگ خانواده هستند ليكن مرد بدان جهت كهآفرينش ويژهاى دارد و از جنبه تعقلات قوىتر است ركن بزرگ وسرپرستخانواده محسوب ميشود.
خداوند بزرگ نيز او را به عنوان قيم و سرپرستخانواده شناختهدر قرآن كريم ميفرمايد: مردها سرپرست زنان ميباشند،زيرا خدا بعضكسان را بر بعض ديگر برترى داده است (1) .
چون بدين مقام شناخته شده طبعا وظائف سنگينتر و دشوارترىهم خواهد داشت.
اوست كه ميتواند با تدبيرات عاقلانه خويش خانواده را به بهترينوجه اداره كند و اسباب خوشبختى و سعادت آنان را فراهم سازد و محيطخانه را همانند بهشتبرين مرتب و منظم گرداند،و همسرش را به صورتفرشتهاى در آورد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:مرد سرپرستخانوادهاست و هر سرپرستى نسبتبه زيردستانش مسؤوليت دارد (2) .
مردى كه مدير خانواده استبايد بدين نكته توجه داشته باشد كه زن نيز انسانى است مانند مرد.خواستهها و آرزوها و حق حيات و آزادىدارد.بايد بداند كه زن گرفتن به معناى برده گرفتن نيستبلكه به معناىانتخاب شريك در زندگى و يار و مونس گرفتن است.بايد به خواستههاىدرونى و آرزوهاى او نيز توجه داشته باشد.چنان نيست كه مرد مالكمطلق زن و مطلق العنان باشد.زن نيز حقوقى بر گردن شوهر دارد.
خداوند بزرگ در قرآن مجيد ميفرمايد:همانطور كه زنها نسبتبهشوهرانشان وظائفى دارند حقوقى هم بر گردن آنها دارند و مردان را بر آنهابرترى هست (3) .
زندارى
چنانكه شوهردارى بزرگترين وظيفه يك بانوى خانهدار بوده درشريعت اسلام در رديف جهاد قرار گرفته است همچنين زندارى بزرگترينو ارزندهترين عمل يك مرد زندار بوده راز سعادتمندى خانواده ميباشد.
اما زندارى كار آسانى نيستبلكه رموزى دارد كه هر كس كاملا بدانهاآشنا باشد ميتواند همسرش را مطابق دلخواه به صورت يك بانوى ايدهآلبلكه فرشته رحمت درآورد.
مرديكه بخواهد واقعا زندارى كند بايد اخلاق و روحيات همسرشرا كاملا بدست آورد،از خواستههاى درونى و تمايلات نفسانى او آگاه شودو بر طبق آنها برنامه زندگى را مرتب سازد. به وسيله اخلاق و رفتار خويشچنان در او نفوذ كند و دلش را بدست آورد كه به خانه و زندگى دلگرم شدهاز روى عشق و علاقه خانهدارى كند.
زندارى كلمه جامع و مبهمى است كه احتياج به شرح و توضيحدارد.در مباحث آينده مورد شرح و بسط قرار خواهد گرفت.
مهرورزى كن زن كانون محبت و يك موجود صد در صد عاطفهاى است.ازوجودش مهر و محبت ميبارد.
حيات و زندگى او به عشق و علاقه بستگى دارد.دلش ميخواهدمحبوب ديگران باشد.هر چه محبوبتر باشد شادابتر خواهد بود.براىبدست آوردن محبوبيت تا سر حد فداكارى كوشش ميكند.اگر بداندمحبوب كسى واقع نشده خودش را شكستخورده و بىاثر پنداشته دائماپژمرده و افسرده خواهد بود.بدين جهت ميتوان به طور قطع مدعى شد كهبزرگترين رمز زندارى اظهار محبت و علاقه است.
آقاى محترم!همسر شما قبلا از محبتهاى بىشائبه پدر و مادر كاملابرخوردار بود.اما از هنگاميكه پيمان زناشويى را امضا نمود از ديگرانبريد و با تو پيوند دوستى بست.بدان اميد به خانهات قدم نهاد كه تو تنها بهاندازه همه آنان بلكه بيشتر او را دوستبدارى.انتظار دارد عشق و محبتتو از پدر و مادرش عميقتر و پايدارتر باشد.چون به عشق و محبت تواعتماد داشته تمام هستى و موجوديتخويش را در اختيارت نهاده است.
بزرگترين رمز زندارى و بهترين كليد حل مشكلات زناشويىاظهار عشق و علاقه است.اگر ميخواهى دل همسرت را به طورىمسخر گردانى كه مطيع تو باشد،اگر ميخواهى پيوند زناشويى را استوارسازى،اگر ميخواهى او را به خانه و زندگى دلگرم نمايى،اگر ميخواهى او را نسبتبه خودت علاقهمند سازى،اگر ميخواهى تا آخر عمر نسبتبه تووفادار باشد و اگر و اگر، بهترين راهش اينست كه تا ميتوانى نسبتبههمسرت اظهار عشق و علاقه كن.
اگر بداند محبوب تو نيست از خانه و زندگى بيزار خواهد شد،هميشه پژمرده و افسرده خواهد بود،به خانهدارى و بچهدارى بىعلاقهميگردد،وضع منزل شما هميشه نامنظم خواهد بود.پيش خود فكر ميكندچرا براى شوهرى جان بكنم كه دوستم ندارد.
خانه شما كه از عشق و محبتخالى گشتبه صورت جهنم سوزانىتبديل ميگردد.اگر چه اسباب و وسائلش مرتب باشد اما چون بوى عشق ومحبت نميدهد صفا و رونق نخواهد داشت.
ممكن است همسرت به بيماريهاى روانى و ضعف اعصاب مبتلاشود.
ممكن استبراى جبران كسرى محبوبيتخويش در صدد برآيد دردل ديگران نفوذ كند.
ممكن استبه قدرى از شوهر و خانه بيزار گردد كه جدايى را بر آنزندگى سرد و بىرونق ترجيح داده تقاضاى طلاق كند.
مسؤوليت همه اين حوادث بر عهده مرد است كه نتوانسته بخوبىزندارى كند.باور كنيد بخش مهمى از طلاقها در اثر همين بىمهريهابوجود ميآيد.
به آمار زير توجه فرماييد:
نياز روانى به محبت و بىاعتنائيهاى شوهر و اشتغال او به كارهاىزياد در نتيجه غفلت از حال روحى زن سبب جداييهاى بسيار شده است. در سال 1348 از ميان 10372 زن و مرديكه از يكديگر جدا شدند،1203زن علت جدايى را خستگى و دلزدگى از زندگى و احساس پوچى وبيهودگى و بىتوجهى شوهر به مسائل عاطفى دانستهاند (4) .
زنى در دادگاه اعلام كرد:حاضر است علاوه بر بخشيدن مهر خودده هزار تومان هم به شوهرش بدهد تا با طلاق او موافقت كند.از ازدواجآنها چهار ماه ميگذرد.زن گفت:چون شوهرم به طوطيهاى خود بيشتر ازمن علاقهمند است نميخواهم بيش از اين با او زندگى كنم. (5)
مهر و محبتخانوادگى از همه چيز ارزشدارتر استبدين جهتخداوند بزرگ در قرآن مجيد آنرا يكى از آثار قدرت و نعمتهاى بزرگشمرده بر بندگان منت نهاده ميفرمايد:
«يكى از آيات خدا اينست كه همسرانى برايتان آفريد تا با آنان انسبگيريد.و در ميانتان محبت و مهربانى افكند.و در اين موضوع براى اهلتفكر آياتى هست (6) ».
امام صادق عليه السلام فرمود:زن از مرد آفريده شده و تمامتوجهش به سوى مردها معطوف ميباشد.پس همسرانتان را دوستبداريد (7) .
حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر كس از دوستان ما باشد بههمسرش بيشتر اظهار محبت ميكند (8) .
رسول خدا (ص) فرمود:هر چه ايمان انسان كاملتر باشد بههمسرش بيشتر اظهار محبت مينمايد (9) .
امام صادق (ع) فرمود:يكى از اخلاق پيمبران اينست كه نسبتبههمسرانشان محبت دارند (10) .
پيغمبر فرمود:اين سخن مرد كه به همسرش ميگويد:واقعا ترادوست دارم،هرگز از قلبش خارج نخواهد شد (11) .
گر چه محبتبايد از صميم قلب باشد تا در دل طرف اثر بگذارد،زيرا دلها با هم راه دارند، ليكن به محبت قلبى تنها هم نبايد اكتفا كرد،بلكهلازم است صريحا آنرا اظهار نمود.در صورتى ميتوان انتظار نتيجه داشتكه آثار محبت در زبان و افعال و رفتار شخص نمايان باشد.
صريحا و بدون احتياط به همسرت اظهار عشق و علاقه كن:درحضور و غياب از وى تعريف كن،اگر به سفر رفتى برايش نامه بنويس واز درد فراق بنال.گاهى برايش تحفهاى خريده تقديمش كن.اگر دسترسىبه تلفن دارى گاه گاهى از احوالش جويا شو.
يكى از موضوعاتيكه بانوان هرگز آنرا فراموش نمينمايند همينعشقها و مهرورزيهاى واقعى است.براى نمونه بداستان زير توجهفرماييد:
خانمى به نام...از شوق گريست و گفت:در يك شب پاييزى باجوانى ازدواج كردم.مدتها زندگى ما به آرامى گذشت.خود را خوشبختترين زن روى زمين حس ميكردم.شش سال در خانه كوچكى كهبرايم ترتيب داده بود بسر بردم.تا اينكه روزى خوشبختىام صد برابر شد.
آن روز باردار شده بودم.هنگاميكه اين خبر را به شوهرم دادم مرا درآغوش گرفت و چون كودكان گريه را سر داد.از شوق آن قدر گريست كهبدون اغراق چندين بار نزديك بود نقش بر زمين شود.پس از آن بيرونرفت و با پسانداز خود يك گردنبند الماس برايم خريد.هنگاميكه آنرابه من داد گفت:اين گردنبند را به بهترين زن دنيا كه تا به حال ديدهام تقديمميكنم.اما افسوس كه طولى نكشيد كه در يك حادثه غم انگيز رانندگىكشته شد (12) .
به همسرت احترام بگذار
زن نيز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصيتخويش علاقهمند است.
دوست دارد محترم و گرامى باشد.از تحقير و توهين رنجيده خاطرميگردد.اگر مورد احترام قرار بگيرد احساس شخصيت نموده و به كار وزندگى دلگرم ميشود.از احترام و احترام كننده خوشش ميآيد،از توهين وتوهين كننده متنفر ميباشد.
آقاى محترم!همسرت حتما از شما انتظار دارد كه بيش از ديگرانبه وى احترام بگذارى. البته حق دارد چنين انتظارى را داشته باشد.زيراترا شريك زندگى و بهترين يار واقعى خويش ميداند.
شبانهروز براى آسايش تو و فرزندانت زحمت ميكشد.آيا حق ندارد انتظار داشته باشد كه وجودش را،غنيمتشمرده به وى احترامبگذارى؟
بزرگداشت او ترا كوچك نميكند بلكه حق شناسى و صفا و مودتترا باثبات ميرساند.به همان اندازه بلكه بيشتر از آن مقدار كه به ديگراناحترام ميگذارى به همسرت احترام بگذار.در موقع صحبت كردن ادب راكاملا رعايت كن.
با كلمه«تو»او را مخاطب نساز بلكه هميشه از كلمه«شما»كهعلامت احترام است استفاده كن. هيچگاه كلامش را قطع نكن.بر سرشداد نزن.با احترام و نام خوب او را صدا بزن.در موقع نشستن به او احترامبگذار.وقتى وارد منزل ميشوى اگر از سلام كردن غفلت نمود به او سلامكن.
وقتى از خانه بيرون ميروى خداحافظ بگو.وقتى به سفر ميروى بااو توديع كن.برايش نامه بنويس،اگر شب تولدش معلوم استبعنواناحترام دسته گل يا تحفه ديگرى تقديمش كن،در مجالس و در حضورديگران به وى احترام بگذار.از توهين و تحقير جدا بپرهيز.از دشنام وناسزا گفتن اجتناب كن.از مسخره كردن و دست انداختن او و لو به طورشوخى جدا خوددارى كن.خيال نكن چون خصوصى هستيد بدش نميآيدبلكه چنين انتظاريرا هرگز از تو نداشته كاملا رنجيده خواهد شد گر چه بهزبان نياورد.
از باب نمونه به داستان زير توجه فرماييد:
خانم موقر و متينى كه بايد 36-35 سال داشته باشد،با حالتخشم و غضب درباره تقاضاى طلاق ميگويد: حدود دوازده سال استبا همسرم ازدواج كردهام.مرد خوبىاست.بسيارى از محسنات يك آدم كامل و دوست داشتنى را دارد.اماهرگز نخواستبفهمد كه من زن او،همسر او،مادر دو فرزند او هستم.بهخيال خودش مرد مجلس آرايى است.اما مجالس را با دست انداختن منميآرايد.نميتوانيد فكر كنيد چقدر زجر كشيدهام.بكلى اعصابم خراب شدهدائما مجبورم دكتر بروم.هزار بار با شوهرم حرف زدهام.خواهش والتماس كردهام كه من زن تو هستم،سن و سالى دارم.درست نيست كهپيش آشنا و غريبه صد جور شوخى زننده و غير دوستانه با من ميكنى.متلكميگويى كه ديگران بخندند و مثلا خوش بگذرانند.من اغلب از همهخجالت ميكشم و چون از اول شوخ طبع و بذله گو نبودهام هيچوقت نميتوانمبا شوهرم مقابله به مثل كنم.بنابراين چون خواهش و تمناهاى من فائدهنداشتبا تمام رنجهاييكه ميدانم در انتظارم نشسته خواهم ساخت تا از مردقدر ناشناسى كه هيچوقت احترام مرا نگه نداشته جدا شوم (13) .
همه بانوان مانند بانوى مذكور از شوهران خويش انتظار احترامدارند و از توهين و تحقير جدا ناراحت ميشوند.اگر در مقابلبىاحتراميهاى شوهر سكوت نمودند دليل رضايتشان نيست.بلكه يقينداشته باش كه قلبا مكدر خواهند شد و لو اصلا به زبان نياورند.اگر بههمسرت احترام بگذارى او نيز به تو احترام خواهد گذاشت.و بدين وسيلهرشته دوستى و صميميتشما روز بروز استوارتر خواهد شد.و در نزدديگران نيز محترم خواهيد شد.اگر هم به او بىاحترامى كردى و تلافى كردتقصير خودت ميباشد.
آقاى محترم زن گرفتن با برده گرفتن خيلى فرق دارد.به عنوانبرده و اسير به خانهات نيامده بلكه انسان آزادى است كه به منظور تاسيسيك زندگى مشترك سعادتمندانه به خانهات قدم نهاده.همان انتظاراتى راكه تو از وى دارى او هم عينا همان انتظارات را دارد.پس چنان با او رفتاركن كه دوست دارى با تو رفتار كند.
حضرت صادق (ع) از پدرش نقل كرده كه فرمود:هر كس زنگرفتبايد او را گرامى و محترم بشمارد (14) .
رسول خدا (ص) فرمود:هر كس مسلمانى را گرامى بدارد خدا اورا گرامى خواهد داشت (15) .
پيغمبر اسلام (ص) فرمود:زنان را گرامى نميدارند مگر افرادبزرگوار.و به آنان توهين نميكنند جز مردم پست و فرومايه.
رسول خدا (ص) فرمود:هر كس به خانوادهاش توهين كند خوشىزندگى را از دستخواهد داد (16) .
خوش اخلاق باش
دنيا در مسير معين و بر طبق نقشه منظمى مىچرخد.حوادثروزگار با نظم و ترتيب مرموز يكى پس از ديگرى خودنمايى ميكند.وجودناچيز ما در اين جهان پهناور به منزله ذره كوچكى است كه هر لحظه بهسويى حركت و با ذرات ديگر در تصادم است.اداره جهان دست ما نيست و حوادث گيتى بر طبق ميل ما واقع نمىشوند.بامداد كه از منزل خارجميشويد تا دوباره برگرديد ممكن استبا دهها ناملايم-كوچك يا بزرگ-برخورد نماييد.و در ميدان زندگى و صحنه كسب و كار،كه به ميدان نبردبىشباهت نيست،با مشكلات فراوانى مواجه شويد.براى پيدا كردن تا كسىلنگ شدهايد،فلان كس به شما توهين نموده،مورد عيبجويى و سرزنشقرار گرفتهايد،فلان كس در كسب و كار با شما رقابت كرده،رئيس ومافوقتان ايراد و بهانهجويى ميكند.چك فلان آدم بد حساب برگشتخورده.معلوم نيستسفته فلان شخص وصول شود يا نه.طلبكار در وصولمطالباتش پافشارى ميكند.و دهها بلكه صدها از اين قبيل حوادث كوچكو بزرگ كه خواه ناخواه براى هر كسى اتفاق ميافتد.
ممكن است از وجود ناملايمات چنان خشمگين و ناراحتشويدكه مانند بمب آتشزا هر لحظه در معرض انفجار باشيد.به چرخ گردون ومردم متجاوز كه زورتان نمىرسد،اما وقتى به خانه وارد ميشويد ميخواهيدقدرت نمايى كنيد و انتقام چرخ و فلك و مردم كج رفتار را از زن و فرزندبيگناهتان گرفته بدينوسيله دق دلى خالى كنيد.
گويا عزرائيل وارد خانه شده است.بچهها مانند موش فرار ميكنند،خدا نكند كوچكترين بهانهاى بدستش بيفتند.غذا شور يا بىنمك باشد،چاى آماده و حاضر نباشد،يكى از بچهها سر و صدا كند،وضع منزل نامرتبباشد،حرف ناپسندى از دهان همسرش بيرون بيايد،وا مصيبتا آقا همانندبمبى منفجر خواهد شد.به سر اين داد ميزند،به آن يكى دشنام ميدهد، آنيكى را ميزند،با اين اوقات تلخى ميكند.بدينوسيله محيط با صفاى خانه راكه به منظور استراحتبدانجا پناه آورده بود به صورت جهنم سوزانى تبديل خواهد ساخت.در آن دوزخ خود ساخته،هم خودش خواهد سوختهم زن و فرزند بيگناهش.اگر بچهها بتوانند از آن محيط رعب و وحشتفرار نموده در كوچه و خيابان سرگردان ميشوند.و الا خدا خدا ميكنند كهمالك دوزخ زودتر از منزل خارج گردد تا از شرش خلاص شوند.
وضع رقتبار و سرنوشتشوم يك چنين خانوادهاى بخوبىروشن است.هميشه دعوا و اوقات تلخى برپاست.آب خوش از گلويشانپايين نخواهد رفت.وضع منزل رضايتبخش نخواهد بود. زن از محيطمنزل و ديدن صورت عبوس شوهر بيزار خواهد بود.زنيكه همواره بابد اخلاقيهاى شوهر مواجه باشد چگونه ميتواند به زندگى دلگرم باشد و ازروى عشق و علاقه خانهدارى و شوهردارى كند؟
از همه بدتر وضع دلخراش و سرنوشتخطرناك اطفالى است كهدر چنين محيط ناگوارى پرورش مىيابند.اوقات تلخيها و ناسازگاريهاىدائمى پدر و مادر بدون ترديد در روح حساس آنها اثر بدى خواهد گذاشت.
غالبا افرادى تندخو،عصبانى مزاج،بد بين،كينهتوز،متعدى،پژمرده تربيتخواهند شد.چون به محيط خانه و زندگى دلخوشى ندارند به ولگردى پناهميبرند.در نتيجه،ممكن است در دامهاى گوناگون فساد كه به وسيله شياداناجتماع براى منحرف كردن اينگونه افراد نهاده شده گرفتار شوند و براىهميشه بدبخت گردند.حتى امكان دارد براى حل عقدههاى درونى خويش،دستبه كارهاى بسيار خطرناكى از قبيل قتل و جنايت و دزدى وخودكشى بزنند.
براى تاييد مطلب ميتوانيد به پروندههاى افراد تبهكار مخصوصااطفال مراجعه نماييد. آمار و نقل حوادثى كه از اينگونه اطفال،هر روز در صفحاتروزنامهها و مجلات منعكس ميشود بهترين گواه مطلب است.مسؤوليتهمه اين بدبختيها بر گردن سرپرستخانواده است كه اعصاب خويش راكنترل نكرده در منزل بد اخلاق بوده است.در اين دنيا آسايش و خوشىندارد در سراى ديگر نيز بىكيفر نخواهد بود.
آقاى عزيز!اداره جهان در اختيار ما نيست.تزاحمات،ناملايمات،مصيبات از لوازم لا ينفك اين جهان هستند.هر كسى در مسير زندگى باآنها خواه ناخواه برخورد خواهد نمود.بايد براى پذيرش آنها آماده شد.
شخصيت انسان در اين مواقع بظهور ميرسد.بايد بدون جزع و فزع با آنهامواجه شد و در صدد چاره بر آمد.انسان توانايى آنرا دارد كه صدها مشكلبزرگ و كوچك را با آغوش باز بپذيرد و خم به ابرو نياورد.
حوادث روزگار علت تامه ناراحتيها نيستند بلكه اعصاب ضعيفهستند كه متاثر شده اسباب نگرانى و ناراحتى ما را فراهم ميسازند.اگر برنفس خويشتن مسلط باشيم و اعصابمان را كنترل كنيم كه در مقابلپيش آمدها متاثر نشوند ناراحتى و عصبانيت مفهومى ندارد.
امر ناگواريكه برايت اتفاق افتاده يا از امور ضرورى اين جهان واز لوازم لا ينفك ماده و ماديات است كه سعى و تدبير ما در وجود و عدمآنها تاثيرى ندارد يا از اموريست كه سعى و تدبير ما هم ميتواند در آنها اثرداشته باشد.اگر از قسم اول باشد جزع و فزع و عصبانيت و تندخويىبدون شك سودى ندارد بلكه يك امر صد در صد غير عقلائى است.زيرا دراينگونه موارد كارى از ما ساخته نيست.بخواهيم يا نخواهيم جهان مادهاينگونه لوازم را دارد.بايد براى وقوع آنها آماده بود و با لب خندان استقبال نمود.و اگر از قسم دوم باشد بايد با سعى و تدبير در صدد چارهبر آمد.
اگر در مقابل مشكلات خودمان را نبازيم و بتوانيم اعصابمان راكنترل كنيم و با فكر و تدبير وارد كار شويم اكثر مشكلات قابل حل هستند.
در اينصورت هم عصبانيت و بد اخلاقى نه تنها در حل مشكلات بما كمكنخواهد كرد بلكه ممكن است مشكلى به مشكلات بيفزايد.بنابراين،انسانعاقل و هوشيار بايد هميشه بر اعصاب خويشتن مسلط باشد و نگذارد ازحوادث و ناملايمات روزگار متاثر گردند.
انسان موجود نيرومند و توانايى است كه با بردبارى و كوشش وتدبير ميتواند بر مشكلات بزرگ پيروز گردد.آيا حيف نيست كه در مقابلحوادث كوچك خودش را باخته داد و فرياد و اوقات تلخى راه بيندازد؟!
از همه اينها گذشته،حوادث و ناملايمات روزگار و رفتار ناپسندمردم اسباب ناراحتى ترا فراهم ساختهاند زن و فرزندت چه تقصيرىدارند؟
همسرت از صبح تا حال در خانه زحمت كشيده،غذا پخته،لباسشسته،خانه را تميز و مرتب نموده،با بچهها سر و كله زده،با بدن و اعصابخسته در انتظار تو بوده كه وقتى به منزل آمدى با اخلاق خوش و مهربانىدلش را گرم نموده خستگى اعصابش را برطرف سازى.
فرزندانت نيز از بامداد تا حال در مدرسه مشغول بوده با اعصاب ومغز خويش كار كردهاند.يا در مغازه يا در كارگاه به كار اشتغال داشتهاند.
اكنون خسته و ناتوان به منزل بازگشته در انتظار پدرشان هستند كه باسخنان شيرين و اخلاق خوش و اظهار محبتخستگى اعصابشان را برطرف سازد و براى كار و كوشش تقويتشان كند.
آرى زن و فرزندانتبا صدها اميد و آرزو در انتظار تو بودهاند آياسزاوار استبا چهره عبوس و اخلاق تند و صورت در هم كشيده تو مواجهگردند؟!
انتظار داشتند تو فرشته رحمتباشى و با اخلاق خوش و چهرهشكفته محيط خانه را نور باران كنى و با سخنان گرم و دلپذيرت اعصابخسته آنان را آرامش دهى.نه اينكه با اخلاق تند و صورت در هم كشيدهمحيط خانه را تاريك گردانى و با عصبانيت و اوقات تلخى اعصاب خستهآنها را خستهتر سازى.آيا ميدانى كه تنديها و بد اخلاقيهاى تو چه آثار بدىدر روح و جسم آنها خواهد گذاشت كه نتيجهاش دامنگير تو خواهد شد؟بهآنها رحم نميكنى اقلا به خودت رحم كن.با اين بد اخلاقيهاى دائم،جسم واعصاب سالم برايتباقى ميماند؟
با اين وضع چگونه ميتوانى به كسب و كار ادامه دهى و بر مشكلاتزندگى و مصائب روزگار پيروز گردى؟چرا محل استراحتخودت و زن وفرزندت را به صورت زندان اختيارى تبديل ميسازى كه نتيجهاش عائدخودت شود؟
آيا بهتر نيست كه هميشه خوش و خندان باشى و اگر مشكلى برايتاتفاق افتاد بدون عصبانيت و جزع و فزع،با عقل و تدبير در صدد چارهبرآيى؟
آيا بهتر نيست وقتى ميخواهى براى استراحت و تجديد نيرو بهآسايشگاه خانه قدم بگذارى پيش خودت بينديشى كه تندخويى و بداخلاقىمشكل مرا حل نميكند بلكه اعصابم را خستهتر خواهد نمود و چه بسا مشكلات تازهاى بوجود خواهد آورد.فعلا بايد استراحت و تجديد نيرو كنمتا بتوانم با اعصاب راحت و فكر آزاد در صدد چاره بر آيم.آنگاه حوادث وگرفتاريهاى زندگى را موقتا بدست فراموشى بسپارى و با چهره باز و لبخندان وارد منزل شوى.با سخنان گرم و محبتهاى بىشائبه دل اهل خانه راشادمان گردانى.بگوييد و بخنديد.و تفريح و استراحت كنيد.با خوشى ولذت غذا بخوريد.و با اعصاب آسوده خواب و استراحت كنيد.بدينوسيله هم زن و فرزندت به خانه و زندگى دلگرم شده براى كار و كوششآماده ميگردند هم خودت ميتوانى با اعصاب سالم به كسب و كار ادامه دهىو بر مشكلات زندگى پيروز گردى.
بدين جهت،دين مقدس اسلام اخلاق خوب را جزء ديانت و ازعلائم كمال ايمان ميشمارد.
رسول خدا (ص) فرمود:كاملترين مردم از جهت ايمان،خوش اخلاقترين آنها ميباشد. بهترين شما كسى است كه نسبتبهخانوادهاش احسان كند. (17)
پيغمبر اسلام (ص) فرمود:هيچ عملى بهتر از اخلاق خوب نيست. (18)
امام صادق عليه السلام فرمود:نيكوكارى و حسن خلق خانهها راآباد و عمرها را زياد ميكند. (19)
امام صادق (ع) فرمود:شخص بد اخلاق خودش را در عذابميدارد. (20)
لقمان حكيم فرمود:مرد خردمند بايد در بين خانوادهاش مانندكودك باشد و رفتار مردانه را براى خارج منزل بگذارد. (21)
رسول خدا (ص) فرمود:عيشى بهتر از خوش اخلاقى نيست. (22)
پيغمبر اسلام (ص) فرمود:اخلاق خوب نصف دين ميباشد. (23)
وقتى سعد بن معاذ كه يكى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورداحترام آنجناب بود درگذشت رسول اكرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنهدر تشييع جنازهاش شركت نمود.بدست مبارك خويش جنازه را در قبرنهاده روى آنرا پوشاند.در آنهنگام مادر سعد كه آن همه احترام را از رسولخدا مشاهده نمود فرزندش سعد را مخاطب قرار داده گفت:اى سعدبهشت گوارايتباد.
پيغمبر اكرم فرمود:اى مادر سعد!اين چنين مگو.زيرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد. بعدا علت فشار قبر سعد را از آنحضرتپرسيدند.فرمود:علتش آن بود كه با خانوادهاش بد اخلاقى ميكرد (24) .
علل رقابت خانمها برای بدست آوردن مردها ؟
علل رقابت خانمها برای بدست آوردن مردها ؟
اکـثـر خـانـمها برای بدست آوردن مرد مورد نظر خود از حـــس رقابت بسیار زیادی برخوردار هستند. مثل این اسـت کـه آقــایون بدون اینکه واقعا قصد چنین کاری را داشـته باشند دارای نوعی کشش غریزی خاص برای جذب خانم ها بـه رقـابـت هسـتـند. اگـرچـه بـعضی از خانم هـا هنگامی که متوجه شوند همسر آنها با فرد دیـگــری ارتباط برقرار کرده است موقرانه صحنه را ترک مـی کــنند ولی بسیاری از خانمها چنین موقعیتی را مثل یک میدان جنگ تصور می کنند که هیچ چاره ای جز مبارزه در آن را ندارند. در حقیقت آنها تصور می کنند مردهایی که از جانب خانمها توجه بیشتری را به خود جلب می کنند از سایر مردها برتر هستند. اما دلیل تمام این مسائل چیست؟ چرا خانمها برای بدست آوردن آقایون با یکدیگر چشم و هم چشمی می کنند؟
عشق
ـــــــــــــــــ
کم اهانت آمیزترین و بدیهی ترین دلیل این است که خانمها عمیقا عاشق هستند. اگر خانمی واقعا معتقد باشد که یک مرد بخصوص می تواند همسر ایده آل او در آینده باشد و آنها در میانه راه برای رسیدن به یکدیگر قرار داشته باشند، خانم مورد نظر از هیچ کاری برای پایان بخشیدن به این راه دریغ نخواهد کرد. این حقیقت که مرد مورد علاقه آنها درگیر رابطه با خانم دیگری است برایشان هیچ اهمیتی ندارد زیرا تصور می کنند که او با شخص مناسب ارتباط ندارد و دیر یا زود خودش متوجه این مطلب می شود.
چنین زن هایی سعی می کنند تا نقص ها، عیوب، ضعف ها و کاستی های خانم دیگر را پیدا کنند و از آنها به عنوان وسیله ای در راه رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. او فکر می کند که اگر خانم دیگر در ذهن آقا بد جلوه کند به خودی خود تصویر ذهنی خودش برای آقا خوب خواهد شد. او حتی ممکن است تا حد فحش دادن و تهدید کردن خانم دیگر پیش رود زیرا تصور می کند که انجام چنین اموری او را در راه رسیدن به هدفش کمک خواهد کرد.
شاید در نگاه اول مردها از چنین روشی استقبال کنند اما بعد از مدتی به کارهای او بی اعتنایی خواهند کرد و او را فردی متجاوز و چاپلوس تلقی می کنند و او از این طریق نمی تواند به اهداف شوم خود دست پیدا کند. عشق حقیقی را نمی توان با اتکا به نفرت، تزویر و حقه بازی بدست آورد.
قدرت
ـــــــــــــــــ
بعد منفور جنس مونث در رقابت هایش هیچ ارتباطی به عشق ندارد و تنها به خاطر کسب قدرت می باشد. متاسفانه در جهان امروزی تعداد بسیار زیادی از خانم های تشنه قدرت وجود دارند که از تصاحب مردانی که متعلق به دیگران هستند لذت می برند. بله این حقیقت است: زیان زدن و آزردن خانم های دیگر باعث ایجاد خوشی و مسرت در آنها می شود. البته دردآورترین جای قضیه این است که آنها ممکن است به مردی که برای رسیدن به او تلاش می کنند به هیچ وجه علاقه نداشته باشند و در اکثر موارد مردها جزء آخرین افرادی هستند که از این مطلب با خبر می شوند. شاید آقایون تصور می کنند این عشق شدید از یک علاقه خالص نشئت می گیرد و این مطلب که آنها تنها وسیله ای برای رسیدن به اهداف خانم ها (دست یابی به قدرت) هستند، به ذهنشان هم خطور نمی کند.
ما در این قسمت هشدارهای لازم را به آقایون دادیم. از این پس با خود شماست که تشخیص دهید آیا عشق یک زن نسبت به شما واقعی است و یا نه تنها قصد او به بازی گرفتن احساسات شماست. یکی از راههای مناسب برای روشن شدن مطلب این است که واکنش های او را در زمانی که شما در حال گفتگو با خانم های دیگر هستید زیر نظر بگیرید. اگر رابطه شما با خانم دیگر معقول باشد و هیچ چیز خاصی بین شما دو نفر رد و بدل نشود خانم شما نباید بیش از اندازه از خود واکنش های غیر معمول نشان دهد.
میوه ممنوعه
ــــــــــــــــــــــ
هوا و هوس برای رسیدن به چیزهایی که انسان از آنها منع می شود از دیگر عوامل برانگیزاننده حس رقابت در خانم ها به شمار می رود. اگر دلایلی وجود داشته باشد که از رسیدن زنها به یک مرد خاص جلوگیری کند حس رقابتشان برای تصاحب مرد موردنظر بیدار می شود. بسیار ساده است آنها تنها به دنبال چیزی هستند که نمی توانند آنرا داشته باشند.
عوامل بسیار زیادی مثل ثروت، وضعیت ظاهری و تاهل می تواند یک مرد را برای خانم ها تبدیل به میوه ممنوعه کند. البته همه آقایون به خوبی می دانند که تا چه حد می توانند از این مطلب به نفع خود استفاده کنند. خود را دست نیافتنی جلوه دهید تا خواستنی تر به نظر برسید. البته من پیشنهاد نمی کنم که برای رسیدن به این هدف در انگشت خود از حلقه ازدواج استفاده کنید زیرا متاهل بودن شاید بتواند تا حدودی نظر عده اندکی از خانم ها را به خود جلب کند اما هنوز تعداد بسیار زیادی از خانم ها وجود دارند که برای رابطه دیگران ارزش قائل هستند.
مردهای خوب کم یاب شده اند
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ
یکی از دلایل دیگری که خانم ها برای رسیدن به مردها با یکدیگر رقابت می کنند این است که آنها معتقدند که تمام مرد های خوب توسط خانم ها تصاحب می شوند. به این معنا که اگر مردی متاهل است و یا در حال ازدواج پس او مرد ایده آلی است، و اگر مردی مجرد باشد، تنهایی او دلیل خاصی دارد. این نوع استدلال ها باعث به وجود آوردن یک چرخه نادرست می شود که در آن مجردها همانطور مجرد باقی می مانند و آنهایی که متاهل هستند به دلیل توجه نابه جا و افراطی از سوی خانم های دیگر همیشه در حال قطع روابط خود و برقراری روابط جدید هستند.
شما می توانید از این طرز فکر خانم ها به نفع خود استفاده کنید. چگونه؟ بسیار ساده است. فقط کافی است آرام باشید و به صندلی خود تکیه دهید، به زودی متوجه خانم هایی که از آسمان برای شما به زمین می آیند، خواهید شد. فقط باید خونسردی خود را در تمام شرایط حفظ کنید و طوری رفتار کنید مثل اینکه آنها توجه شما را به خود جلب نکرده اند. این کار باعث می شود که در نظر خانم ها تبدیل به مردی شوید که برای آنها غیر قابل اجتناب است.
فقط آقایان بخوانند روش های جذب همسر ؟
فقط آقایان بخوانند روش های جذب همسر ؟
1- از همسرتان تشکر کنید انقدر غرور نداشته باش اگر یک روز تو زن میشودی و این رفتار زشت را همسرت انجام می داد خودت رو میکشتی یه لحظه خودت را جای زنت بذار اره یکم فکر کن.بگذریم...
وقتی زن از مرد به سبب انجام دادن کارهای جزئی قدرشناسی می کند، مرد به فکر می افتد اگر برای همسرم کارهای مهم و بزرگ انجام دهم، به راستی خوشحال خواهد شد در نتیجه مرد پس از ازدواج دربارۀ انجام دادن کارهای جزئی بی تفاوت می شود. این حرکت یعـنی بی توجهـی مرد، این تصویر را در ذهن زن به وجود می آورد که مورد بی مهری قرار گرفته است، در نتیجه از شوهرش کمتر قدردانی و تشکر می کند. وقتی مردی در خانه از مهر و محبت زن خود برخوردار نشود و به اندازۀ کافی مورد قدردانی واقع نگردد مرد عصبی می شود و به همسرش هم احساس بدی پیدا می کند.
2- به حرفهای همسرتان خوب گوش کنید
مردان آگاه باشید، وقتی برای خانمها مسئله ای پیش می آید فقط با شرح جزئیات مسایل خود برای مـحرم خوب و یک شنوندۀ خوب احسـاس آرامـش می کنند و لذت می بـرند و تسـکـین می یابند. پس آقایان شنوندۀ خوب و فعالی برای شنیدن سخنان خانمها باشید.
3- زیباییهای همسرتان را تحسین کنید
4- مشکلات کاری را مطرح نکنید
هنگامی که با همسرتان به گردش رفته اید مسایل خانوادگی را با خود نبرید.
5- همسرتان را بهترین دوست خود بدانید همسر خود را محرم اسرار، یار و یاور خود بدانید. در مورد همه چیز با همسرتان صحبت کنید.
6- همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید نکنید
زیرا این رفتار باعث خراب شدن رابطۀ شما با همسرتان می شود. همسرتان انسانی است منحصر به فرد و دارای ویژگیهای شخصیتی اعم از مثبت و منفی که قابل مقایسه با هیچ فرد دیگری نیست.
7- صداقت داشته باشید صداقت همچون پل ارتباطی مؤثر موجب می شود که زن با میل و رغبت بیشتری با مرد صحبت کند.
8 - همسرتان را همانطوری که هست بپذیرید
آنهایی که همسرشان را آنگونه که (هست، می پذیرند) نه آنچنان «که می خواهند باشد» به این مرحلۀ ارزشمند نائل می شوند که دوستی و رفاقت در روابط متقابلشان موج می زند.
9 - بخشی از وقت خود را در شبانه روز خاص همسرتان قرار دهید
10 - ارتباط کلامی با همسرتان داشته باشید
11- از همسرتان تعریف کنید وقتی به رفتارها و افکار خوب همسرتان توجه می کنید در واقع او را تشویق می کنید رفتارها و نگرشهای بهتری از خود بروز می دهد.
12- با همسرتان با مهربانی صحبت کنید اگر با همسرتان مهربانانه صحبت کنید خشم و حالت تدافعی بین شما کم می شود و جوّ آرامی فراهم می آید که می توانید در آن جوّ آرام، مشکلات خود را به بحث گذارید.
13- اشتباهات گذشتۀ همسرتان را به رخ او نکشید مطرح کردن گذشته ها کمک چندانی به حل مشکلات نمی کند.
14- به دنبال چیزهایی باشید که همسرتان دوست دارد و علاقمند است مانند گل، کتاب، لباس، عطر، و...... که هر کدام در جای خود می تواند همسرتان را خوشحال کند.
15 – به چشم های همسرتان نگاه کنید
16- همسرتان را ببخشید برای بردن بحث آن قدر ها هم که به نظر می رسد مهم نیست تا وقتی سعی نکنید موضوعی را فراموش کنید، متوجه نخواهید که چه حافظۀ خوبی دارید.
17- اگر یکی از وسایل مورد نیاز همسرتان خراب و فرسوده است آن را تعمیر کنید.
18- هنگام گفتگو بر سر مسایل جدی زندگی از خواندن روزنامه و تغییر دادن کانالهای تلویزیون و عواملی که بی توجهی شما را به مطالب گوینده نشان می دهد خودداری کنید.
19 – به لباس پوشیدن و وضعیت ظاهری همسرتان اهمیت بدهید.
توصیههای تربیتی به مردها در منزل ؟
توصیههای تربیتی به مردها در منزل ؟
در مقابل همسر خویش ، گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگی را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنید.هدیه دادن مهر و محبت را زیاد می کند ؛ به مناسبت های مختلف برای همسر خود هدیه ای هرچند کوچک خریداری و با چهره ای شاد و خندان به او تقدیم کنید.
۱) در مقابل همسر خویش ، گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگی را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنید.
۲) هدیه دادن مهر و محبت را زیاد می کند ؛ به مناسبت های مختلف برای همسر خود هدیه ای هرچند کوچک خریداری و با چهره ای شاد و خندان به او تقدیم کنید.
۳) چنانچه کمبودی در منزل مشاهده می شود ، باکمال محبت و خوشرویی تذکر دهید.
۴) در حضور همسر خود ، به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید و توانایی های آنها را به رخ وی نکشید.
۵) به بستگان همسر خود مانند : پدر و مادر و سایراقوام وی احترام بگذارید و برای دعوت آنان به خانه خود قبل از همسر خود اقدام کنید.
۶) هیچ وقت از معاشرت همسر خود با بستگان صالحش جلوگیری نکنید و در معاشرت و دید و بازدید با بستگان وی پیشقدم باشید.
۷) با بستگان خود نزد همسرتان درگوشی و نجوا نکنید.
۸ ) هیچ گاه همسر خود را به ویژه نزد بستگانش تحقیر نکنید؛ توهین و بی احترامی به همسر از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی می کاهد.
۹) هیچ گاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید. سعی کنید " من " و " تو " در زندگی زناشویی نباشد کلمه " ما " زندگی را گرم و لذتبخش می کند.
۱۰) وقتی که همسر شما عصبانی است او را با مهر و محبتآرام کنید.
۱۱) برای رفتن به مهمانی و گردش سعی کنید همراه فرزندان و همسر خود باشید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت کار و خستگی رد نکنید.
۱۲) امتیازات اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و ... فامیل خود را در صورتی که باهمسر شما فاصله اجتماعی و طبقاتی دارند مطرح نکنید.
۱۳) کارهای همسر خود ، هرچند کوچک را تحسین کنید. تمجید و ستایش زن به علت روح لطیف و مهربانی که دارد کلید کامیابی در زندگی زناشویی است.
۱۴) در قبال همسر خود ، در امور مختلف قدرت نمایی نکنید.
۱۵) زحمات و هزینه هایی را که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود صرف می کنید ، هیچ گاه بر زبان نیاورید.
۱۶) همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید و وی را از دستیابی به شادی ها محروم نسازید.
۱۷) شادی و خنده های خود را در محل کار خود جا نگذارید و فراموش نکنید که همسر شما درخانه هم نیازمند شادی و خنده های شماست.
۱۸) کمک کردن در انجام کارهای منزل را فراموش نکنید و بدانید همان مقدار که شما در خارج از منزل خسته می شوید ، زن هم درمنزل از کارهای منزل خسته می شود و نیازمند مساعدت و قدردانی است.
برای خودتان باشید ؟
كمي براي خودت بنواز
تنها شعرا و نويسندگان نيستند كه نياز به دايره واژگان غني و وسيع دارند.
قطعا بارها برايتان پيش آمده كه براي بيان منظور واقعيتان خود را ناتوان ديدهايد.
اين مشكل دربسياري اوقات زماني بيشتر رخ نشان ميدهد كه ذهنمان درگير مسئلهاي خاص است. البته آن موقع كه اوضاع خيلي خراب ميشود؛ چون فقط قصه محدوديت داشتن واژگان نيست بلكه اصلا همه چيز درذهن مان به هم ميريزد و جا به جا ميشود.
براي مثال، ميخواهيد به اميركبير اشاره كنيد، از قائممقام فراهاني ميگوييد و يا درفكرتان بحث بر سر شهر كوالالامپوراست اما نام لوكزامبورگ را به زبان ميآوريد...
اما اگرخود را درشرايط عاديتري تصوركنيد، اين مشكل گاهگاهي به سراغتان ميآيد. آنجا كه وارد مجلس ختمي ميشويد و ميخواهيد احساس همدردي خود را بيان كنيد اما نه با جمله كليشهاي "تسليت ميگويم" ؛ بلكه قدري واقعيترو صميمانهتر، ولي به سختي ميتوانيد جمله گرمي به صاحب عزا بگوييد كه رنج دروني شما را نشان دهد.
يا زماني كه ميخواهيد درخواستي را براي انجام كاري يا رفتن به جايي رد كنيد. هرچه تلاش ميكنيد اين عدم پذيرش درخواست را درشكل مناسبتر و با واژهها و جملات بهتري عنوان كنيد، نميتوانيد.
به عبارت ديگر، خودتان ازآنچه گفتهايد، رضايت خاطر نداريد. البته حتما يك چيزي ميگوييد، اما بعد با خود فكر ميكنيد ولي بهتراز اين هم ميشد گفت كه باعث سوءتفاهم يا ناراحتي براي طرف مقابل نشود.
البته بخشي از اين نتوانستنها، همان گونه كه قبلا اشاره كردم به ذهن هميشه درگيرما بر ميگردد. اما نكتهاي را ميخواهم بگويم كه توجه به آن نه تنها دايره واژگان شما را گسترش ميدهد بلكه به ذهنتان نيز نظم و آرامش ميبخشد.
آيا ياد گرفتهايد در زندگي "كمي هم براي خودتان" باشيد. براي مثال، زمانهاي تنهاييتان را گاهي هم با خواندن كتاب پركنيد. اين دوست صميمي و يكرنگ كه در هر شرايطي ميتواند در كنار شما باشد.
درست زماني كه در نيمههاي شب، بيخوابي سخت آزارتان ميدهد و احساس ميكنيد توانايي انجام هيچ كاري را نداريد؛ آن ميتواند اين نگراني را از شما بزدايد و آرامش و خواب را كمكم جايگزين آن كند.
يا هنگامي كه رنجي دروني ناشي از نوعي ناكامي يا خبري غيرمنتظره و غمانگيز يا بيخبري مضطربكننده؛ درون شما را به شدت ميكاود و درواقع درد ميكارد؛ آن به طورمعجزهآسايي ميتواند شما را از اين حالت خارج كند و به دنياي ديگري كه قطعا از اين شرايط بهتراست، ببرد؛ چون هميشه در كنار شماست؛ بدون هيچ چشمداشتي يا حتي بهانهاي براي نبودن...
يا چه بهتراز اين دنياي پر رنج و درد پا را فراتر بگذاريم؛ دراوج شاديها و رضايتمنديها هم آن ميتواند به ما كمك كند كه پيرامون خود را با همه خوبيها و بديهايش ببينيم و با رسيدن به نقطه تعادل و حس همدردي نسبت به همنوعان، دنيايي از عشق و زيبايي ارزشمند را در وجودمان احساس كنيم.
به گونه اي ديگر، نمونه "كمي با خود بودن" را ميتوانيد در رو آوري زنان خوشذوق افغاني به ادبيات مشاهده كنيد. آنجا كه شاعران جوان توانستهاند با دغدغههاي به نوعي زنانه خود از كليگوييهاي مرسوم گذركرده و تجربهها و ريزبينيهاي فردي خود را درقالب شعر بيان كنند. سميه رامش، شاعرجوان افغاني از جمله اين زنان است كه اشعارخود را دركتابي با عنوان "كمي براي خودم" ارائه كرده است.
به اين ترتيب، به نظر ميرسد او نيز با كشف لطافت شعرهاي مولانا در كنار ساختار قوي آن و ترجمه اين اشعار، كمي با خود خلوت كرده است تا اگر شده حتي لحظاتي از گرماي اين شور عاشقانه، برخوردار شود.
و در نهايت ميرسيم به همان نيم بيت معروف كه هركسي از ظن خود شد يار من.
اگر کسي بدي ميکند،در آن لحظه بيمار است ؟
اگر کسي بدي ميکند،در آن لحظه بيمار است ؟
از دست هيچکس دلخور مشو و کينه به دل مگير و آرامش خود را هرگز از دست نده و بدان که هروقت کسي بدي ميکند، در آن لحظه بيمار است.
روزي سقراط، حکيم معروف يوناني مردي را ديد که خيلي ناراحت و متاثر است. علت ناراحتيش را پرسيد، پاسخ داد: در راه که ميآمدم يکي از آشنايان را ديدم. سلام کردم جواب نداد و با بياعتنايي و خودخواهي گذشت و رفت و من از اين طرز رفتار او خيلي رنجيدم.
سقراط گفت: چرا رنجيدي؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است، چنين رفتاري ناراحتکننده است.
سقراط پرسيد: اگر در راه کسي را ميديدي که به زمين افتاده و از درد و بيماري به خود ميپيچد، آيا از دست او دلخور و رنجيده ميشدي؟
مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نميشدم. آدم که از بيمار بودن کسي دلخور نميشود.
سقراط پرسيد: به جاي دلخوري چه احساسي مييافتي و چه ميکردي؟
مرد جواب داد: احساس دلسوزي و شفقت و سعي ميکردم طبيب يا دارويي به او برسانم.
سقراط گفت: همهي اين کارها را به خاطر آن ميکردي که او را بيمار ميدانستي، آيا انسان تنها جسمش بيمار ميشود؟ و آيا کسي که رفتارش نادرست است، روانش بيمار نيست؟ اگر کسي فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدي ازاو ديده نميشود؟
بيماري فکر و روان نامش "غفلت" است. بايد به جاي دلخوري و رنجش، نسبت به کسي که بدي ميکند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبيب روح و داروي جان رساند. پس از دست هيچکس دلخور مشو و کينه به دل مگير و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسي بدي ميکند، در آن لحظه بيمار است.
عمر زوجهایی که دعوا میکنند بیشتر است!
عمر زوجهایی که دعوا میکنند بیشتر است!
داشتن یک مجادله خوب با همسرتان شاید همان چیزی باشد که پزشک توصیه کرده است.
نتایج مقدماتی بررسی گروهی از زن و شوهرها حاکی از آن است که زوجهایی که خشم خود را نگه میدارند – در مقایسه با آنهایی که خشم خود را ابراز میکنند- زودتر میمیرند.
پروفسور «ارنست هاربرگ» از دانشکده روانشناسی و سلامت عمومی دانشگاه میشیگان و یکی از محققانی که این نظرسنجی را انجام داده است، در این رابطه میگوید: «یکی از اصلیترین وظایف زوجها، برطرف کردن تعارضات موجود است.
اما آنها در اغلب موارد توجهی نسبت به فرآیند آشتی و بر طرف کردن تعارضات نمیکنند».
در حالی که وقوع تعارض در کانون خانواده غیر قابل اجتناب است، نکته اساسی شیوهای است که زوجها به حل و فصل این تعارضات میپردازند.
پروفسور هاربرگ میافزاید: «نکته اصلی آن است که زمانی که تعارض رخ میدهد، چگونه آن را حل میکنید؟ اگر آن را حل نکنید و یا خشم خود را فروخورید و یا تلاشی برای حل مشکل نکنید، اینجاست که مشکل اصلی ایجاد میشود».
هاربرگ و دستیارانش، 192 زوج 35 تا 69 ساله را در طول یک دوره 17 ساله مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دادند. نتایجی که در طول این بررسیها به دست آمد، بسیار جالب توجه بود.
دانشمندان در طول این بررسی متوجه شدند زوجهایی که سعی میکنند خشم خود را سرکوب کنند، زودتر از سایرین می میرند.
نتایج یافتههای جدید محققان با نتایجی که آزمایشهای گذشته به دست داده بود، هماهنگی و انطباق دارد. پیشتر و در جریان تحقیقی دیگر، محققان به این نتیجه رسیده بودند که آزاد کردن خشم میتواند برای سلامت افراد مفید باشد.
زندگی، درك همين اكنون است ؟
زندگی، درك همين اكنون است
زندگی، شوق رسيدن به همان فردايِیست..
كه نخواهد آمد.
تو نه در ديروزی ، و نه در فردايی
ظرف امروز، پُر از بودن توست
شايد اين خنده كه امروز، دريغش كردی
آخرين فرصت همراهي با، اميد است.
زندگي شايد آن لبخندیست، كه دريغش كرديم.
زندگی، زمزمهی پاك حيات است، ميان دو سكوت.
زندگی، خاطرهی آمدن و رفتن ماست.
لحظهی آمدن و رفتن ما، تنهايیست...
من دلم ميخواهد...
قدر اين خاطره را دريابيم
چهار ديواري کوچک مال تو با هزار اما ...
چهار ديواري کوچک مال تو با هزار اما ...
همه ما نماز ميخوانيم شايد. روزه ميگيريم شايد. اما چند بار از خدا خالصانه خواستهايم: خدايا اگر قدرتي به من ميبخشي، ترس از دست دادن آن را از من بگير. يا اگر نعمتي به من ميدهي مرا به آن وابسته نکن. فرزند، همسر، مال، شغل، قدرت، خانه، اتومبيل، حوزه خبري، گزارش بستن، تصوير، بازيگري و اصلا همه چيز، همه چيزهايي که داري. همين چهار ديواري کوچکي که شده است مال تو با هزار اما و اگر و حالا دو دستي آن را نگه داشتهاي...
به قول سنگ صبور، معلوم نيست انسان که خودش ماندگار نيست براي چه دنبال چيزهاي ماندگار ميگردد. مانتويي که جنسش ناميرا باشد، کفشي که خراب نشود در آفتاب و باران... و نميدانم چرا آنها که غنيترند محتاجترند.
این رو خودم تجربه کردم :
نفهميدم چرا خودم هم بارها و بارها، در اين گردابها و توفانها گرفتار شدهام. اين البته با آرمانگرايي و پيشرفت و ميل ترقي اشتباه نشود، اما همه چيز را مرزي بايد باشد... جهان بدون مرز حتي اگر در درون تو باشد، راهي است به سوي نابساماني. سوالها گاهي چقدر پيچيدهاند ولي... جواب ساده است ما اهل دنياييم.
دنيايي که از کلمه دني يعني پست و دون و بيمايه ميآيد. دنيايي که شاعران ما بارها و بارها از آن به عنوان عروس هزار داماد ياد کردهاند، چنانکه حضرت حافظ ميفرمايد: مجو درستي عهد از جهان سست نهاد * که اين عجوزه عروس هزار داماد است...
همان دنيايي که علي عليه السلام از آن چنين ياد ميکند: «شما را از دنيا برحذر ميدارم که سرايي است ناپايدار، نه جايي که در آن بار توان گشود و دل در آن بست. به زيورهاي فريبنده خود را آراسته است و به آن آرايش فريبکارانه ديگران را ميفريبد.»
اهل دنيا، تنها خوبيشان اين است که تو را به گوشههاي تاريک خودت بکشانند تا در آنجا با خدا هم کلام شوي و بس.
و اين شايد چيدمان پازلهاي خدا باشد که تو را به مسير خودش بکشاند... که خداوند غيور است... آدمهايي را سر راهت سبز ميکند که به ذوقت بزنند و از داشتههايت سير شوي تا با چشماني گريان رو به سوي او کني و او چون معشوقي زيرک تو را در چتر حمايت خود بگيرد و همين تو مرا بس.
به هرحال اسلام دين تعادل است. چنانکه دستور اصلي اين است: در وقت شادي، زياده شاد نشويد و در وقت غم زياده غمگين نشويد و به ناپايداري دنيا فکر کنيد...
سلاح زنان كلت كمري نيست ؟
خانواده سبز- مرد جوان وقتي متوجه شد بايد مهريه سنگين همسرش را با حكم دادگاه پرداخت كند، خود را از طبقه چهارم ساختمان محل سكونتش به پايين انداخت تا خودكشي كند اما...
چندي پيش، زني به دادگاه خانواده مراجعه و با ارائه دادخواستي خواستار دريافت مهريه خود از شوهرش شد. پس از ارائه اين دادخواست، قاضي دادگاه دستور احضار شوهر وي را صادر كرد. اين مرد با حضور در دادگاه به قاضي پرونده گفت كه من همسرم را دوست دارم و نميخواهم از او جدا شوم اما چندي پيش همسرم بناي ناسازگاري را گذاشته و خواستار جدايي شده است.
من وضع مالي خوبي ندارم و قادر به پرداخت مهريه او نيستم. به خاطر علاقهاي كه به او داشتم با وي ازدواج كردم و فكر نميكردم او مهريه سنگين خود را به اجرا بگذارد. با اين حال قاضي دادگاه با توجه به عندالمطالبه بودن مهريه از سوي زن، از متهم خواست تا پس از جلب رضايت همسرش، زندگي خود را از سر بگيرند اما زن جوان حاضر نشد و دستور بازداشت شوهر وي صادر شد.
خودكشي ناموفق براي فرار از مهريه
پس از صدور حكم جلب و بازداشت، ماموران به منزل همسر زن جوان رفتند و زماني كه او پي برد كه تا مدتها به خاطر پرداخت نكردن مهريه بايد پشت ميلههاي زندان به سر ببرد، سريعا به طبقه چهارم مجتمع مسكوني كه در آن زندگي ميكرد رفت و ناگهان خود را به پايين انداخت تا خودكشي كند و به قول خودش از بدبختي و فلاكت زندان رفتن رها شود اما به جاي برخورد سرش با زمين، تنها چند جاي بدنش به زمين خورد و حالا با شكستگيهاي فراوان در كمر، پا، قفسه سينه و... دست و پنجه نرم ميكند و از سوي ديگر تحقيقات تكميلي در بيمارستان نيز از او ادامه داشته و احتمال زندان رفتن مجدد براي او محتمل است.
ميزان مهريه و سردرگمي خانوادهها
مهريه و ميزان آن موضوعي است كه هنگام ازدواج، ذهن غالب هر دو خانواده عروس و داماد را مشغول ميكند. خانوادهها در تعيين مهريه دچار سردرگمي هستند و نميدانند بر چه مبنايي بايد مهريه را تعيين كنند و به واسطه در دست نداشتن مبنا براي تعيين مهريه، دو خانواده عروس و داماد روشهايي را انتخاب ميكنند كه بعضا نتايج خوبي ندارد.
برخي، انتخاب ميزان مهريه را در اختيار عروس و يا خانواده او ميگذارند در اين حالت بنا به انصاف و سليقه عروس و خانواده او مهريه انتخاب ميشود. عموما در اين روش عروس راه افراط و تفريط ميرود و مهريه سنگين را برميگزيند و يا اگر عشق و علاقه زيادي به همسر آتي خود داشته باشد، اساسا تنها به يك شاخه گل مورد علاقهاش اكتفا كرده و تلاش ميكند تا خانوادهاش را به مهريه كمتر راضي كند.
روش دوم و مرسوم ميان بسياري از خانوادههاي ايراني، چانهزني زياد و مستمر به منظور، رسيدن به حصول توافق بينابيني است. اين راهحل اگرچه ممكن است نسبت به روش قبلي عقلانيتر و اقتصاديتر به نظر برسد، ليكن توام با آزردگي خاطر است و همين مسئله بعدها ميتواند كدورتهايي را ميان طرفين ايجاد كند. روش سوم نيز تعيين مهريه بر مبناي مقدار متداول در خانواده عروس يا داماد است.
اين روش اگر آنچنان كه در خانواده و فاميل عروس و يا داماد جاري و معمول بوده و درست تعيين شده باشد، مبناي خوبي خواهد بود اما اگر آنچه كه در اين دو خانواده صحيح انتخاب نشده باشد، اين ديوار كج تا ثريا امتداد خواهد داشت و مشكلات خود را براي زوجهاي جديد نيز تكرار خواهد كرد.
اقتصاد ميگويد نه!
با عضويت ايران درWTO زنان ايران چه جايگاه و موقعيتي خواهند داشت؟ آيا عضويت در WTO جايگاه و موقعيت زن ايراني را بهطور اساسي تغيير ميدهد؟
اين دو سوال، محور تحقيق جامع دكتر محمدحسين اديب است كه بخش اعظم اين تحقيق از حوصله اين نوشتار خارج است.
اين محقق و پژوهشگر ميگويد: طبق قانون، مرد ايراني ميتواند هر هنگام كه بخواهد زن خود را طلاق دهد. حال سوال اين است كه اگر مردي بخواهد عليرغم ميل همسر خود او را طلاق دهد، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ اطلاعات ذيل نشان ميدهد استفاده از اين حق از نظر حقوقي، ممكن و مجاز و از نظر اقتصادي غير ممكن و كاملا غيراقتصادي است. استفاده از اين حق در بسياري از موارد منجر به ورشكستگي اقتصادي مرد ميشود، لذا در عمل تقريبا و نه تحقيقا غير ممكن است.
چرا كه اگر مرد بخواهد، بدون تمايل همسرش، او را طلاق دهد، بايد مهريه او را بپردازد و پنجاه درصد از دارايي خود از زمان ازدواج را به زوجه منتقل كند.
دكتر اديب با اشاره به تحقيقات فراوان صورت گرفته بر روي مهريههاي زوجهاي ايراني ميگويد: در حال حاضر عرفا مهريهها بسيار سنگين محسوب ميشود.
در سال گذشته، در تهران و اصفهان 68 درصد مهريهها بالاي پنجاه ميليون تومان ثبت شده است.
در اين ميان به ميزاني كه تورم ايجادشود، مهريه مورد ارزيابي مجدد قرار ميگيرد، لذا مهريه سنگين با تورمهاي آينده وزن بازدارنده خود را از دست نميدهد.
به گفته محمدحسين اديب، پرداخت مهريه و علاوه بر آن انتقال پنجاه درصد دارايي (بعد از ازدواج) وضعيتي ايجاد ميكند كه استفاده حق انحصاري طلاق براي مرد، نوعا به طيف بالاي هر طبقه محدود شود. لذا با وجود آنكه قانون به مرد اجازه ميدهد كه هر هنگام كه بخواهد زن خود را طلاق دهد اما اقتصاد علامت ميدهد كه از اين حق قانوني استفاده نشود.
الفباي مهرباني
وقت افطار امسال و در كنار سفرهها، بينندگان تلويزيوني <الفباي مهرباني> شاهد مويههاي مردان جوان و حتي سالخورده در زندان بوديم كه مزه خرماي شيرين را در دهانها تلخ و زهر ميكردند.
واقعيت آن است كه طي ساليان اخير شاهد افزايش در ميزان و مصداقهاي عجيب و شگفتانگيز مهريه بودهايم، در حالي كه با نگاهي به سير تاريخي ميبينيم به عنوان يك پشتوانه مالي آن هم پس از طلاق زن مطرح بوده است. آنچه كه امروز به شكل مصاديق عجيب و غريب و پيچيده در زرق و برقهاي زيبايي چون تعيين سكه به عنوان مهريه و بر حسب اعداد مقدس مطرح ميشود، تنها براي سرپوش گذاردن، تنزه و ايجاد رعب در دل مرد از پرداخت مهريه سنگين و طلاق است.
مصاديقي چون تعيين مهريه بر اساس سال تولد، هزاران سكه و شاخه گل و حتي اعضاي بدن زوج )!(، يكي از هزاران شعبدهاي است كه هر روز به صحنه ميآيد و صد البته كه مشكلات طرفين را پس از ازدواج دو چندان ميكند. از سوي ديگر به نظر ميرسد خاستگاه شرعي و محمل قانوني براي چنين مهريههايي وجود ندارد و با بررسي قانون موجود در كشور خواهيم ديد خلاء قانوني در باب مهريه وجود نداشته است.
بر اساس ماده 1080 قانون مدني، تعيين مقدار مهريه منوط به تراضي طرفين است. بنا به توصيههاي ديني نيز مهريه بايد با شان زن همخواني داشته باشد.
همچنين در تبصره ذيل ماده 1082 همان قانون، مهريه بايد وجه رايج كشور و متناسب با تغيير شاخص قيمت سالانه زمان تاديه نسبت به سال اجراي عقد كه از سوي بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران تعيين ميشود، محاسبه و پرداخت شود. همچنين همه ساله شاخص تعيين نرخ مهريه از سوي بانك مركزي اعلام ميشود.
با وجود چنين مواد قانوني صريح، نياز به بازنگري در قانون كه گاهي مطرح ميشود، محملي ندارد، بلكه بهطور كلي ريشه چنين روشهاي ابداعي در تعيين مهريه را بايد در تغيير نگرش مردم جامعه و فرهنگ جستوجو و تلاش همه جانبه را براي بهبود چنين وضعيتي آغازكرد؛ زيرا چنين فرهنگي نه تنها زوج را در ابتداي ازدواج دچار مشكل ميكند، بلكه داراي آثار مخربي است كه رفتهرفته پس از ازدواج بروز خواهد كرد.
تحقيقات و شواهد قابل ملموسي در ميان بسياري از خانوادهها حاكي است كه ناتواني در پرداخت طلاقهاي زود هنگام، كودكان طلاق، فساد و...همگي دستاوردهاي ازدواجهاي مبتني بر شالوده مهريههاي غيرعادي است، با افزايش ميزان چنين تعهدهاي نامعقولي، سامانه قضايي كشور با آمار رو به رشد طلاق و به تبع آن، ازدياد حجم ورودي پروندهها در دادگاههاي خانواده روبهرو شده است.
نظر شفاف رييس قوه قضاييه
آيتا... سيد محمود هاشمي شاهرودي، رياست قوه قضاييه نيز زنداني شدن افراد به واسطه مهريههاي سنگين را خلاف قانون تحكيم خانواده ميداند و با تاكيد بر اصلاح قوانين مربوط به مهريه و ضرورت تلاش همه جانبه براي تغيير ذهنيت نسبت به وضعيت موجود مهريه در ازدواج ميگويد: اين كه افرادي پس از ازدواج و حتي به فاصله چند روز بعد از آن به واسطه
مهريههاي بسيار سنگين و ناتواني در پرداخت آن به زندان بيفتند، خلاف قانون تحكيم خانوادههاست و بايد نسبت به آن بازنگري شود.
رييس قوه قضاييه با اشاره به اين كه ازدواج و تشكيل خانواده به عنوان اصليترين ركن هر جامعه سالم و رو به رشد مطرح است، معضل <زندانيان مهريه> را يكي از مهمترين مشكلات دستگاه قضايي برشمرد كه به واسطه نقص در روند شكلگيري ميزان مهريه و جا افتادن فرهنگ نادرست مهريههاي سنگين به دوش دستگاه قضايي افتاده است و همگان بايد تلاش كنند تا اين مسئله به زودي حل و فصل شود.
هاشمي شاهرودي، صدا و سيما و ساير رسانهها و مطبوعات را به عنوان پيشگامان طرح اين مشكل و تلاش براي تغيير فرهنگ ازدواج به ويژه در بحث مربوط به مهريههاي سنگين به برنامهريزي براي اطلاعرساني مناسب و تبيين دقيق و حرفهاي مباني و اصول اسلامي در اين زمينه فراخواند و افزود: در كنار تلاش فرهنگي براي كاهش لطمات و مشكلات مربوط به مهريه از جانب مردم و رسانهها، مسئولان نيز بايد نسبت به اصلاح قوانين مرتبط تلاش كنند.
سلاح زنان كلتكمري نيست
برخلاف ديدگاه بسياري از كارشناسان و مسئولان دستگاه قضايي، برخي از فعالان زنان، از ايده مهريه بالا دفاع كرده و نسبت به منتقدان اين ايده از جمله طراحان برنامه تلويزيوني <الفباي مهرباني> كه در ماه مبارك رمضان امسال، مشكلات و آلام زندانيان مهريه را به نمايش گذاشت، خشم ميگيرند.
يكي از فعالان سياسي - اجتماعي زنان ميگويد: برنامه <الفباي مهرباني> مرداني را نشان ميداد كه پشت ميلههاي زندان گريان، مستاصل و يا آواره در راهروهاي دادگاههاي حمايت از خانواده از مهريه و نفقه زناني كه تمكين نميكنند و بچههاي خود را رها كردهاند، به ستوه آمده بودند. مرداني كه همگي حتي در زندان به همسران خود عشق ميورزيدند و زناني كه بيرحمانه مهريههاي سنگين را به اجرا گذاشته و شوهران خود را زنداني كرده بودند.
زناني كه ترك خانه و خانواده گفته و به تعبير يكي از مصاحبهشوندگان بغض در گلو: < بد شدهاند، بد!> فريبا داودي مهاجر، ميگويد: به راستي چرا از آمار بالاي طلاق، خشونت خانگي، نزاع و عداوت، يك چراي ساده در ذهن ما شكل نگرفته است و آيا صدا و سيما وظيفه ندارد به جاي پرداختن به معلول، علت اين معضلات اجتماعي را روشن كند؟ به رابطه اين معضلات با قوانيني كه حق طلاق را با مرد ميداند بپردازد به گونهاي كه مرد ميتواند هر زمان خواست زن را طلاق دهد، در حالي كه چنانچه زن درخواست طلاق كرد، بايد به دهها دليل تمسك كرده و سالها در پي اثبات ادعاي خود در دادگاهها دوندگي كند.
آيا در چنين شرايطي مهريه به كمك او نميآيد تا حق طلاق را با مهريه معامله كرده و جانش را نجات دهد و يا در مقابل دريافت حضانت فرزندش، مهريه را ببخشد يا براي رهايي از خشونتي كه در پشت درهاي بسته صورت ميگيرد و قابل اثبات در هزارتوي قوانين نيست، از سلاح مهريه استفاده كند؟
داودي مهاجر، پس از طرح اين سوالات و سوالات بيشمار ديگر، ميگويد: سلاح زنان كلت كمري نيست كه بالا بگيرند و آن را با مهريه مقايسه كنند.
مهريه، سلاح زنان براي روانه كردن مردان به زندان هم نيست، آن هم در شرايطي كه به لحاظ آماري نميتوان به دليل بودن چند مرد در زندان، راجع به همه زنان اينگونه قضاوت كرد.
این شما هستین که راه حل رو انتخاب می کنین ؟
این شما هستین که راه حل رو انتخاب می کنین ؟
هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد ، آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند ، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردندتحقیقات بیش از یک دهه طول کشید ، دوازده میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت زیر آب کار می کرد ، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و در دمای زیر صفر تا سیصد درجه ی سانتیگراد کار می کرد.
روس ها راه حل ساده تری داشتند آنها از مداد استفاده کردند!!!!
بياييد از خودمان شروع كنيم
بر سر گور كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است : « كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم . بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم . بعد ها دنيا را هم بزرك ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول كنم . اينك كه در آستانه مرگ هستم مي فهمم كه اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم ، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم!!!
یاد بگیرید که آسان بگیرید و از زندگی لذت ببرید ؟
یاد بگیرید که آسان بگیرید و از زندگی لذت ببرید ؟
روزهای کودکیتان را به خاطر دارید؟ آن روزها هیچ چیز به نظرتان پیجیده نمی رسید. تنها چیزی که به آن فکر می کردیم مدادرنگی و شکلات و عیدی بود. چیزهایی که نمی دانستیم هیچ اهمیتی برایمان نداشتند چون به چیزهایی که احتمال داشت اذیتمان کنند کاملاً بی توجه بودیم.
اما هرچه سنمان بالاتر رفت نسبت به چیزهای اطرافمان حساسیت بیشتری پیدا کردیم—مثلاً زندگی و مرگ، دوست داشتن و جدایی، موفقیت و شکست. متوجه شدیم که تقریباً هر روز مجبوریم که نگران آدم ها و اتفاقات مختلف باشیم.
بااینحال، همیشه این را به یاد داشته باشید: هیچوقت فکر نکنید که این چیزها مسئول احساس شما هستند. اتفاقات و موقعیت ها نیستند که آزارتان می دهند، این نگرش شما به آنهاست که چنین حسی ایجاد می کند.
چیزهای ساده را جدی بگیرید: به قدرت لبخند و خنده، بوسه و آغوش اعتماد کنید. مهربانی، صداقت، رویا و خیال را باور کنید. مثبت زندگی کردن اولین قدم برای خوشبختی است.
خود را رها کنید. به اشتباهاتتان بخندید. احتمالاً وقتی را به خاطر می آورید که میخواستید سخنرانی کنید و یکدفعه احساس کردید که ذهنتان در وسط سخنرانی خالی شد. حسابی ترسیده بودید. اما به احتمال خیلی زیاد شنوندگانتان ظرف یکی دو روز به کلی آن را فراموش کرده اند. همه ما گهگاه خراب می کنیم. اما خوشبختانه مردم این چیزها را خیلی زود فراموش می کنند.
اطرافتان را با چیزهایی پر کنید که دوست دارید. یک حیوان خانگی بخرید. از لحظاتتان فیلمبرداری کنید و آن را بعنوان یادگاری نگه دارید. خودتان را از آدمهایی که ناراحتتان می کنند دور نگه دارید. اگر کارتان باوجود اینکه حقوق بالایی دارد اما برایتان خسته کننده است، قبل از اینکه از آن بیرون بیایید، کاری پیدا کنید که دوست دارید. اگر کسی می خواهد مجبورتان کند که حرفش را قبول کنید بااینکه به هیچ وجه با او موافق نیستید، از آنها دوری کنید. اگر مسافرتی بهتان پیشنهاد شده، حتماً بپذیرید. درستان را ادامه دهید. هیچوقت نمی دانید که چقدر می خواهید زندگی کنید پس از موقعیت های زندگی نهایت استفاده را ببرید.
برای خوشحال و خوشنود کردن دیگران به خودتان سختی ندهید. از عهده تان خارج است، هرچند ارزشش را هم ندارد. اما اگر می خواهید کار خوبی در حق کسی کنید، از عزیزانتان شروع کنید.
تناسب اندامتان را حفظ کنید. همان آدم جذابی باشید که همیشه تصور می کردید. قدردان سلامتیتان باشید.
فرضیات را کنار بگذارید. قبل از اینکه سخنرانیتان را خراب کنید، از فکر خراب کردن آن اعصاب خودتان را خرد نکنید. از اینکه ممکن است مصاحبه کاری را خراب کرده و کاری که می خواهید را از دست بدهید، از قبل نگران نباشید. بد نیست که انتظار اتفاقات بد را داشته باشیم اما نباید هم فقط انتظار اتفاقات بد داشته باشیم.
طرز تفکرتان را عوض کنید. وقتی کسی مسخره تان می کند، از سابقه خانوادگیتان انتقاد می کند یا برای اشتباهات گذشته محکومتان میکند، گوش هایتان را ببندید. لازم نیست هر چیزی که می شنوید را باور کنید. شما خودتان را بهتر از هر کس دیگری می شناسید. هیچوقت اجازه ندهید که برای خودتان افسوس بخورید.
یادتان باشد: اینکه بقیه آدم ها نسبت به یک موقعیت مشابه چه واکنشی می دهند خود را ناراحت نکنید. وقتی دیدگاهتان منفی شده است--ناراحتید، عصبانی هستید، حسودی می کنید یا امثال آن—بدون اینکه بدانید همه انرژی و اشتیاق خودتان را هم کور می کنید. باید سعی کنید این احساسات منفی را در پایینترین حد نگه دارید چون مغلوب شدن دربرابر این احساسات باعث می شود غیرمنطقی رفتار کنید و تصمیمات نادرستی بگیرید.
همیشه به دنبال خوشبختی باشید. مطمئن باشید که می توانید به آن برسید، فقط باید بدانید که چه باید بکنید.
هنگامی که زنان از ازدواج خود داری می کنند اسمش را می گذاریم عشق به استقلال اجتماعی اما وقتی مردان از ازدواج خودداری می کنند به آن می گوییم ترس از مسوولیت اجتماعی.
بندگی خدا یا بردگی شوهر؟
زنان در دوران ابتدا ی آشنایی خود با یک مرد سعی دارند با پذیرفتن نظرا ت او ،قلب او را تسخیرکنند ،واین روش جلب و شکار مرد را به طور فطری اعمال می کند . این مطلب یعنی این که زن در درون خود حس می کند برای جذب مرد،در دو مقاله ی چگونه قلب یک مرد را تسخیر کنیم؟ و وقتی احساس مردانه از بین برود
از اطاعت همسر نسبت به شوهر گفتگو شد ،برای تعدادی از کاربران محترم ، این شبه پیش آمده بود که این اطاعت یک نوع بردگی نسبت به شوهر می باشد ؛از این رو مقاله حاضر را برای آن دسته از عزیزان و دیگر کاربران که شاید این شبه در ذهن آنها باشد نگاشتم . ضرورت اطاعت از همسر را ا ز دو منظر دین و علم مورد بررسی قرار می دهیم ؛تا این که نقش اطاعت از شوهر در تحکم زندگی و همچنین ارتقای ورشد زن به سوی خدا روشن وشفاف گردد .
هماهنگی دین و فطرت
در آیه 30 سوره روم ،اشاره به خلقت انسان بر اساس فطرت الهی است ،فطرتی که به تعبیر قرآن غیرقابل تغییر می باشد ،خدا دین خود را براین فطرت بنا نهاده و با آن هما هنگ است ؛و رشد وارتقای انسان براساس عمل به فرامین دینی است که براین فطرت بنا شده است .
آیا اطاعت شوهر از دستورات دین است ؟ !آیا این اطاعت حدی دارد ؟واین حد چیست ؟
درآیه 34 سوره نساء خدای مهربان و حکیم قیومیت زن را به مرد واگذارده است (اَلرِّجال ُقوّامونَ عََلَی النِّساءِ) .ودر همان آیه یکی از صفات زن صالح را «همسر متواضع ومطیع »معرفی کرد است )قانِتاتٌ ) .پیامبر اسلام (ص) بهترین زن را این گونه معرفی کرده است«اِنَّ مِن خَیرِنِسائِکُم .....اَلّتی تَسمَعُ قََولَهُ وَ تُطیعُ امرَهُ » (به درستیکه از بهترین زنان شما ......زنی است که حرف همسرش را گوش کند و فرمان او را اطاعت کند ) (بابازاده ،علی اکبر ،حقوق خانواده ومسایل ازدواج ،ص 229) وهمچنین در حدیث دیگر زن خوشبخت و بزرگ را این گونه تعریف کرده است :(زن بزرگ وخوشبخت زنی است که همسرش را اکرام می کند و او را آزار و اذیت نمی کند و در تمام حال از او اطاعت می کند ).(بحار الانوارج 103ص253).
با توجه به آیه قرآن و احادیث نبوی ،اطاعت زن از همسر خود ،از آموزه های اسلامی می باشد که موجب رشد وقرب الی اللِه زن مسلم خواهد شد .
زن مسلم همواره در فکر رشد و قرب به سوی خالق خود می باشد ،او می داندعمرش سرمایه ای است تا دراین فرصت بندگی خدا کند و به وسیله آ ن به مقامات بهشتی که رب رحیم برای او آماده کرده است ،دست یابد.
البته قابل ذکر می باشد که اسلام نیز در مورد اکرام زن و معاشرت معروف به او را سفارش اکید نموده است ، به گونه ای که پیامبر اسلام (ص) فرموده اند :(بهترین شما در ایمان کسی است که نسبت به همسرش خوب رفتار کند. )
متأسفانه بعضی از مردان به وظایف خود نسبت به همسر عمل نمی کنند ،وحتی رفتارهایی که در شأن یک مؤمن نیست، نسبت به او دارند .هرچند که خدا در قرآن کریم چنین مردان را به سختی تهدید کرده است :
(البته خدا کلام زنی که در مورد همسرش گفتگو می کرد ودر باره او به سوی خدا شکایت می کرد ،شنید ؛وخدا گفتگوی شما دو را می شنود ،البته خدا شنوای بینا است )(آیه 1 سوره مجادله )
اطاعت از شوهر در هر حال می تواند دو پیامد مفید داشته باشد :اولاً به تغییر رفتار همسر منجر شود ،و از رفتار خود پشیمان گردد . ثانیاً موجب قرب زن به سوی خدا می شود ، وهمچنین از هم پاشیدگی خانواده جلوگیری می کند .از این رو امام صادق (ع)در حدیثی چنین زنی را این گونه ستایش می کند :
(سه زن هستندکه خدا عذاب قبر را از آنها بر می دارد وبا حضرت فاطمه (س)دختر محمد (ص)محشور می شوند :زنی که برغیرت همسرش صبر کند ،وزنی که بر سوء اخلاق همسرش صبر کند ،زنی که مهرش را به همسرش ببخشد ،خدا در ازای هر واحد از آن ثواب هزار شهید می دهد و برای هر واحد ازآن ثواب یک سال عبادت می نویسد )(وسایل الشیعه ج 15ص 37).
اطاعت از شوهر کوتاه ترین راه برای جلب یک مرد است .
زنان در دوران ابتدا ی آشنایی خود با یک مرد سعی دارند با پذیرفتن نظرا ت او ،قلب او را تسخیرکنند ،واین روش جلب و شکار مرد را به طور فطری اعمال می کند . این مطلب یعنی این که زن در درون خود حس می کند برای جذب مرد، احترام به عقاید ونظرات او لازم می باشد . یک دختر بچه در زمانی که خردسال است ،برای جذب پدر این شیوه را اعمال می کند ،تمام سعی او ، کسب رضایت پدر واجرای فرامین اوست ؛این عمل بروز فطرت دختر می باشد که تمرین وتکراری به همسرداری او می باشد .
بنابرین اطاعت از شوهر یک خصیصه فطری زن سالم می باشد،که خدا برای تحکم بخشیدن وشیرین کردن زندگی زناشویی ،در زن قرار داده است .آقای هاری استین متز متخصص امور زناشویی وروان شناس معروف می نویسد :سازگاری وقبول کردن سلیقه همسر در خوشبختی ازدواج مؤثر و مهم تر از آن است که زن و شوهر دارای عقیده مشترک باشند .(کارنگی ،دوروتی ،آیین همسرداری ،ص190)
شاید بسیاری از زنان با رجوع به فطرت خود این حقیقت را دریابند .ولی سوء استفاده های بعضی از مردان ، زنان را وادار به تمرد وعصیان نسبت به آنها می کند ؛ که در نتیجه موجب از هم پاشیدگی زندگی زناشویی می گردد .خانم مارابل مورگان در مورد تجربه نادرست این چنین زنان می نویسد :
(اگر شاه یک تصمیم اشتباه بگیرد چه می شود ؟ اوه ،این یک وضیعت دستور است ،بخصوص وقتی که شما می دانید حق با شما ست . در مواقع زیادی این چنین است با وجود این ملکه باید از شوهرش تبعیت کند .یک ملکه نباید پس از اعلان تصمیم شوهرش به او غُربزند یا ازاو خرده بگیرد ،خانمها، آن آزمون ها و تجربه های شتابزده را بخاطر آورید!!!).
آیا مخالفت با همسرتان زندگی زناشویی شما را رونق بخشید ؟!!آیا با مخالفت با او قلب همسرتان را تسخیر کرده اید ؟!! آیا رفتار همسرتان بدتر از قبل نشده است ؟!!به نظر شما اطاعت از شوهر بردگی است ؟ یا بندگی خداست .
زن ها بدون مردها چقدر خوش می گذرد!
زن ها بدون مردها چقدر خوش می گذرد!
یک زن با لباس تی شرت قرمز رنگ در حال دایره زدن در پارکی واقع در تهران است و همزمان دختر نوجوان وی در نزدیکی اش می رقصد و موهایش در هوا پیچ می خورد.به گزارش بلومبرگ در توصیف این صحنه - که از قرائن مشخص است چندی پیش و قبل از سرد شدن هوا تهیه شده - می نویسد:
یک زن با لباس تی شرت قرمز رنگ در حال دایره زدن در پارکی واقع در تهران است و همزمان دختر نوجوان وی در نزدیکی اش می رقصد و موهایش در هوا پیچ می خورد.
به گزارش بلومبرگ در توصیف این صحنه - که از قرائن مشخص است چندی پیش و قبل از سرد شدن هوا تهیه شده - می نویسد: "در هر نقطه دیگری در ایران پلیس مانع از اقدام این مادر و دختر خواهد شد و احتمالاً آنها با خطر بازداشت روبرو می شوند، اما اینجا، در اولین پارک مختص زنان در پایتخت کشور اسلامی، تعداد زیادی از زنان با لباس های تابستانی در فضای سبز جمع شده اند تا به گفتگو و شادی بپردازند.
«ستاره سبزواری»، 40 ساله، می گوید: "بدون حضور مردان ما بسیار خوش می گذرانیم و خوشحال هستیم!"
پارک زنانه موسوم به «بهشت مادران» در ماه می (اردیبهشت) امسال به روی زنان گشوده شد، جایی که در آن زنان می توانند روسری های اسلامی خود را درآورند و آرایش کنند تا بدون حضور هر فرد مزاحمی از گرمای خورشید لذت ببرند و بازی کنند.
هرچند این پارک پذیرای بازدیدکنندگان پرشماری است اما بازگشایی آن به بروز نگرانی هایی در خصوص احتمال ترویج جدایی زنان و مردان (تفکیک جنسیتی) انجامیده است، دقیقا یک دهه پس از آنکه زنان به آزادی های بیشتری برای تعامل با مردان و مشارکت بیشتر در ورزش های علنی، ولو با حفظ پوشش کامل موها و بدن هایشان، دست یافتند.
دکتر «رزا قراچورلو» استادیار دانشکده حقوق دانشگاه آزاد تهران می گوید: "چنین ابتکاراتی (پارک زنانه) تا زمانی مثبت است که زنان آزادی انتخاب کردن داشته باشند، من نمی خواهم این فقط در یک قانون خلاصه شود یا به یک دستور تبدیل شود. چه می شود اگر به کتابخانه های عمومی یا سینماها نیز گسترش پیدا کند؟"
دفتر شهردار تهران با رد انتقادات وارده در خصوص «بهشت مادران» که روزانه به طور متوسط یک هزار نفر بازدیدکننده دارد می گوید: "این پارک در پاسخ به درخواست های زنان ایجاد شده است. دومین پارک زنانه تهران در ماه اوت بازگشایی شد و طرح هایی برای افتتاح چهار پارک دیگر وجود دارد."
«محمد معینی» یک سخنگو و مشاور منطقه 3 شهرداری تهران که این پارک در آن واقع شده معتقد است: "این ها راه حل های عملی هستند که اولاً به اعتقادات مذهبی احترام می گذراند و ثانیاً همراستا با قوانین جمهوری اسلامی است."
وی اضافه می کند: "شما ترجیح می دهید که با مانتوی اسلامی ورزش کنید یا بدون آن؟ این ربطی به تفکیک جنسیت ندارد. تنها فرصت های برابری به زنان در شهر داده شده است."
تفکیک جنسیت در مقابل فرصت
با این حال «نیره توکلی»، یک جامعه شناس نظری مخالف دارد و می گوید: "ایجاد این پارک فرصت هایی برای زنان ایجاد می کند اما شامل فرصت های برابر نمی شود. «برابر» به این معنی است که زنان دسترسی مشابهی به هر پارک دیگری در شهر داشته باشند."
براساس این گزارش «بهشت مادران» در فضایی به مساحت 15 هکتار از یک پارک در شمال تهران واقع شده که درختان بلند و زمین شیب دار آن در کنار دیوارهای آهنی در برخی نقاط زنان را از نگاه های نامحرم پنهان کرده است. یک تیم شامل 15 نیروی امنیتی به نگهبانی در محل درهای ورودی مشغولند تا مانع از دیدزنی چشم چرانان شوند.
همچنین این پارک توسط یک تیم 35 نفره از زنان اداره می شود. یک مسیر دوچرخه سواری 4 کیلومتری، یک زمین هاکی روی چمن، زمین های بسکتبال و بدمینتون و اهداف تیر و کمان در این پارک به چشم می خورد. دوچرخه ها را می توان با قیمت 10 هزار ریال در ساعت (معادل حدود یک دلار) اجاره کرد. کلاس های ورزش های هوازی و یوگا نیز در پارک تعبیه شده است.
قدم زدن زیر آسمان
تنها در روز تعطیل جمعه هاست که پارک درهای خود را به روی کلیه اعضای خانواده از جمله مردان می گشاید.
«پانتا ابراهیمیان» می گوید: "بهشت مادران یک اقدام خوب است به ویژه در شهری که خانواده های معدودی در آن دارای باغ اختصاصی دارند و این تا وقتی خوب است که زنان از رفتن به سایر پارک ها منع نشوند."
این دختر 22 ساله که با یک لباس نیم تنه صورتی رنگ و یک دامن کوتاه برای حمام آفتاب گیری به پارک آمده اضافه می کند: "هر زن ایرانی در رویای این است که بتواند با این سر و وضع در زیر آسمان قدم بزند."
بلومبرگ با اشاره به وضع قوانین حجاب در ایران پس از انقلاب اسلامی می نویسد: "در دوران ریاست جمهوری خاتمی از سخت گیری ها کاسته شد و زنان شروع به پوشیدن روسری های رنگی، مانتوهای کوتاه و تنگ کردند. زنان اجازه یافتند با مردان در مکان های عمومی مراوده کنند.
اکنون «هومن هویت دوست» مدیر اولین باشگاه این رشته تنها مشتریان مرد را قبول می کند.
از نظر خانم «سبزواری» در حالی که زنان همچنان ترغیب به پوشیدن لباس های سنگین و رفتار با حجب و حیا می شوند، ایجاد پارک زنانه یک راه میانه خوب و به عبارتی یک غنیمت محسوب می شود.
وی می گوید: "در اینجا ما می نمی توانیم مطابق میل خوب لباس بپوشیم و در مکان های عمومی خوانندگی کنیم! اما اینجا (پارک زنانه) شبیه خانه مان است و فقط سقف ندارد."
از ذهنیت شوهرتان هنگام مجادله مطلع شوید!؟
از ذهنیت شوهرتان هنگام مجادله مطلع شوید!؟
آیا وقتی با شوهرتان دعوا میکنید حس میکنید او دیوانه شده و نمیفهمد چه چیزی شما را ناراحت کرده است؟ مطالعات و تحقیقات جدید نشان میدهند که مغز زنان و مردان بسیار متفاوت از یکدیگر عمل میکند.
از ذهنیت شوهرتان هنگام مجادله مطلع شوید!؟
آیا وقتی با شوهرتان دعوا میکنید حس میکنید او دیوانه شده و نمیفهمد چه چیزی شما را ناراحت کرده است؟ مطالعات و تحقیقات جدید نشان میدهند که مغز زنان و مردان بسیار متفاوت از یکدیگر عمل میکند.
آیا وقتی با شوهرتان دعوا میکنید حس میکنید او دیوانه شده و نمیفهمد چه چیزی شما را ناراحت کرده است؟
مطالعات و تحقیقات جدید نشان میدهند که مغز زنان و مردان بسیار متفاوت از یکدیگر عمل میکند.
نقط? آغاز مشکل
آن روز قرار بود لیزا و همسرش تیم، به منزل پدرو مادر شوهرش بروند. یک ساعت قبل از رفتن، لیزا جلوی در ایستاده بود و با خشم، تیم که جلوی درب مشغول فوتبال بازی کردن بود و کودک نوپایشان، الا، که با سر و وضعی کثیف و آشفته در زمین بازی تاتی تاتی میکرد را تماشا میکرد. وضعیت خانه اسفناک بود. قرار بود تا یک ساعت دیگر در مهمانی باشند و هنوز شیرینیهایی که قرار بود با خود ببرند، نپخته در فریزر بود. لیز در حالیکه تلفنی با همکارش حرف میزد و یک سری از کارها را به او میسپرد، شیرینیها را از فریزر در آورده و با عجله در فر گذاشت. بعد به اتاق خواب رفت تا لباسهایشان را آماده کند. او تقریبا" فریاد میزد و به تیم میگفت: " میتونی الا را حاضر کنی؟ من لباسها و کفشهایش را آماده کردهام." تیم که جلوی تلویزیون لم داده بود سرش را تکان داد و گفت: " باشه من آماده اش میکنم". وقتی لیزا آمد، دید که تیم خونسرد و آرام جلوی درب ایستاده.
لیزا خم شده بود و لباسهای الا را مرتب میکرد و در همین حال به تیم میگفت: دست و صورت الا را میشویی؟ و تیم با بیمیلی جواب داده بود: "بله، حالا دیگه بیا بریم دیر شده". چشمتان روز بد نبیند. وقتی جلوی خان? پدر و مادر تیم رسیدند، لیزا خواست الا را بغل کند و از ماشین بیرون بیاورد که دید هنوز صورت و دستهای الا پوشیده از چرک و دوده است. لیزا زیر لب غرید: " این که هنوز همون طوری کثیفه". تیم با خونسردی شانههایش را بالا انداخت و بیگناهی خود را اعلام کرد و گفت، وقتی از در بیرون آمدیم، من دست و صورتش را شستم. یک لحظه بعد تیم با عصبانیت فریاد میزد:" مسئله دست و صورت شستن نبود. چطور وقتی داشتی لباسهاش را عوض میکردی ندیدی که بچه چقدر کثیفه. او باید حمام میکرد."
در مهمانی لیزا نمیتوانست خشم و ناراحتی خود را پنهان کند — حتی نمیتوانست خودش را راضی کند که با همسرش حرف بزند. تیم بیاعتنا به سردی رفتار لیزا مشغول صحبت با عموی خود شد و ناراحتی لیزا را از ذهن خود خارج کرد. از طرفی دیگر خواهر تیم نگاهی به صورت برافروخت? لیزا انداخت و او را به آشپزخانه برد و در آغوش گرفت و از او پرسید که جریان چیست. لیزا با عصبانیت گفت: " اصلا" از او توقع نداشتم، نمیخواهم باور کنم که بلایی سر او آمده باشد. مدتها پیش برای یک سری تحقیقات علمی او به همراه گروهی به طبقات زیرین زمین سفر کرده بود و به عنوان رهبر آن گروه برای انجام یک سری آزمایشات و بازسازیها، کارهایی انجام میدادهاند که خیلی ترسناک بوده، آیا ممکن است به مغز او صدمهای خورده باشد؟ ".
لیزا در ادام? آن روز تا شب در خود میجوشید. صبح روز بعد سر میز صبحانه تصمیم گرفت چارهای برای مشکل خود بیابد. او سعی داشت در مورد اتفاقی که افتاده بود با تیم صحبت کند و به او گوشزد کند که این دلخوری چه آسیبی به روابط آنها وارد میکند. اما تیم، لیزا را متهم میکرد به اینکه هر چیز بیاهمیتی را بزرگ میکند و زیادی به آن میپردازد. لیزا معتقد بود تیم به او اهمیت نمیدهد و عمدا" به او بیتوجهی میکند در حالیکه تیم نمیفهمید چرا لیزا اینقدر نق میزند....چرا؟!! این سوالی بود که صدها بار از خود پرسیده بود. " آیا واقعا" لازم است هر چیز کوچکی به یک داستان غمانگیز بلند تبدیل شود؟ چرا انقدر یک موضوع را کش میدهد؟"
آناتومی یک مشاجره
بالا و پایین رفتن و حرص و جوش خوردن یک طرف? لیزا هیچ چیز نیست مگر کندن گلهای باغ زندگی مشترک او با تیم. اگر از منظری متفاوت این موضوع را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که دیدگاهها، واکنشها، احساسات و برداشتهای زن و مرد تا چه حد متفاوت از یکدیگر است. یک اتفاق برای یک طرف آنقدر دیرپا است که کل روز او و کل مهمانی او را خراب میکند و برای طرف دیگر فقط در حد یک عامل جزئی برای دیر رسیدن به مهمانی....این همه تفاوت، چرا؟!! دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که از دوران جنینی و در تمام طول زندگی، آنچه که بر ذهن و مغز مرد و زن وارد میشود از نظر ساختاری و از نظر ترکیبات شیمیایی بسیار متفاوت از یکدیگر است. در حقیقت هر سیستمی که ما برای خلق عقاید و باورها، احساسات، محفوظات ذهنی، تصورات، درونیات، تجربیات و راهکارهای حل مشکلات از آن استفاده میکنیم در زنان با مردان کاملا" فرق میکند.
برای درک بیشتر این مطلب اجازه بدهید به موضوع مورد بحث در مورد لیزا و تیم برگردیم و ببینیم چه کسی حق میگوید و چه کسی ناحق! لیزا در همان دقایق اولی? ورود به خانه کاملا" آماد? یک دعوا و مشاجره شد. هم? شرایط برای عصبی شدن و از کوره در رفتن لیزا فراهم شده بود: نامرتبی خانه، شیرینیهای نپخته و آماده نشده، مشکلات کاری و بیتوجهیهای تیم. مجموع? این شرایط باعث شد سیگنالهای مغز او فرمان تشنج عصبی را به فشار خون و ضربان قلب بفرستند و شدت هر دو را تا دو برابر حد طبیعی افزایش دهند. این پروسه امکان تفکر و تصمیمگیری صحیح و مناسب را از فرد میگیرد و باعث میشود تمام تمرکز و توجه به سوی مشاجره جلب شده و هم? جزییات آن جر و بحث و دعوا تا مدتها در حافظ? او ثبت شود و او را آزار دهد. هم? ما نمود و نمون? چنین حکایتی را در نسلهای قبلی خود دیدهایم. به عنوان مثال مادران در ایفای نقش مادری برای کودکان آسیبپذیر و وابست? خود و سایر اعضاء خانواده تلاش میکنند و هم? خطراتی را که در گذشته برای خانواده پیش آمده بوده است را تا مدتها در ذهن دارند و مراقب هستند که حتیالامکان آن مشکلات تکرار نشوند. عامل این مسئله در زنان amygdale ( لوزتین یا بخش بادامی) است . Amygdale بخشی از مغز است که مسئول دریافت و پاسخگویی به عوامل استرسزا است. این بخش در ارتباط مستقیم با بخش دیگری در مغز است که فشارخون و ضربان قلب را کنترل میکند. از طرف دیگر در بدن مردان این بخش ارتباط چندانی با شبک? مغز ندارد. بنابراین در این بازی تیم گناهی ندارد و خونسردی او امری است طبیعی."
تیم با توجه به شرایط طبیعی و ویژگیهای مردانهاش از وقتی که برای حرص خوردن در مورد فراموش کردن پخت شیرینیها هدر رفته است ناراحت است و فکر میکند بدون آن شیرینیها هم مهمانی برگزار خواهد شد و آنقدر خوراکیهای متنوع آنجا هست که فقدان آن شیرینیها فاجعهای درست نکند. در حالیکه لیزا طبق دستوری که هورمونهای زنانهاش صادر میکند، این مسئله را گناهی نابخشودنی قلمداد میکند. در شرایط بحران عصبی، بدن زنان به مقدار زیادی هورمونی به نام oxytocin ترشح میکند. این هورمون یک ماد? شیمیایی بسیار قوی و قدرتمند است که زنان را در برقراری ارتباط با سایرین، به خصوص کسانی که میتوانند به نوعی به آنها کمک کنند (در اینجا والدین تیم و الا)، بسیار حساس و آسیبپذیر میکند. آن شب این هورمون قدرتمند لیزا را وادار کرد تا شیرینیها را آماده کند و با خود ببرد تا ارتباط او با والدین تیم آسیب نبیند.
علاوه بر این لیزا در بخش جلویی کورتکس مغز خود یعنی درست پشت چشمهایش، در مقایسه با تیم ماد? خاکستری بیشتری دارد. این بخش در حقیقت بخش اجرایی مغز است و رفتارهای پیچید? فرد را کنترل میکند. همچنین ارتباط میان دو قسمت مغز لیزا – که احتمالا" مسئول توانایی او در ادار? چندین جریان اطلاعاتی بطور همزمان است _ بیشتر و وسیعتر است. به همین دلیل است که او میتواند همزمان با آماده کردن صبحانه، بی وقفه دعواها و مشکلات خود با تیم را نیز بررسی و تجزیه و تحلیل کند. از طرفی دیگر در غالب مواقع به هنگام بررسی یک مسئله، تنها یک بخش از مغز تیم فعالیت میکند. این بدان معنا است که او در آن واحد فقط قادر است به یک موضوع بپردازد: او مشکل را تشخیص میدهد ، راه حل را پیدا میکند و اقدام میکند. این یکی از دلایلی است که تیم به درخواستهای مختلف و متعدد لیزا توجه نمیکند. پاسخ او به "مشکل" _ که همان تنگ شدن وقت برای رفتن به مهمانی است _ این است که هر چه سریعتر لباس بچه را بپوشاند، همین!
وقتی پای ترکیبات شیمیایی به میان میآید
بدیهی است که لیزا همزمان به چندین مشکل فکر میکند: دست و صورت کثیف الا، دیر شدن، آماده نبودن شیرینیها، نامرتبی خانه و... مرکز اجرایی مغز او این را یک تهدید تلقی میکند. پس پیامی به بخشی از مغز که به ما کمک میکند تجربیات گذشته امان را به خاطر بسپاریم و بخشی که تجربیات احساسی ما را ذخیره سازی میکند، میفرستد _ مثل عصبانی شدن از وضعیت الا.
تیم هم به خاطر دست و صورت کثیف الا ناراحت شد اما به دلیل بیولوژی خاص و زنانه، لیزا بیشتر از تیم عصبی و اذیت شد. میزان هورمون استروژن در بدن زنان بیشتر از مردان است ؛ و استروژن به هنگاه عصبانیت زنها دو کار انجام میدهد: اول آنکه ترشح هورمون کورتیزول که عامل عصبی شدن است را بیشتر میکند؛ بنابراین در شرایط مشابه و مساوی یک زن بیش از یک مرد عصبی میشود و این عصبانیت ماندگار تر است. ضمن آنکه استروژن در بدن زنان در مقایسه با مردان، اعصاب بیشتری را در مغز درگیر یک موضوع میکند و به همین دلیل است که جزییات یک موضوع آزار دهنده در مغز زنان بیشتر میماند تا مردان. بنابراین لیزا با توجه به میزان هورمونهای مترشحه در بدنش، جزییات مسئله ای که هردوی آنها را ناراحت کرده است را هم بیشتر و هم طولانی تر در ذهن خود نگه میدارد. امتیاز این ویژگی در زنان این است که با به خاطر سپردن جزییات ، مراقبت بیشتری از فرزند و خانواد? خود میکنند و با استفاده از تجربیات گذشته توانایی بیشتری در حفظ فرزند خود در برابر خطرات دارند.
این تفاوتها در نوع مشاجرات زن و مرد نیز دیده میشوند. سمت چپ مغز لیزا، که مسئول یادگیری و به خاطر سپردن زبان نیز هست، بیش از سمت چپ مغر تیم سلولهای خاکستری دارد؛ و ضمنا" لیزا برای حرف زدن از هر دو قسمت مغز خود استفاده میکند در حالی که تیم فقط از یک قسمت استفاده میکند. این فاکتورها در سرزنش کردنهای مکرر لیزا و سکوتهای متعدد تیم موثر هستند.
این قابلیتهای اضافه تر در مغز زنان در ارتباط برقرار کردن با دیگران ،موجب میشود که خواهر تیم بلافاصله ناراحتی لیزا را درک کند. زنان در درک دقایق و ظرایف زبانی قابلیت بیشتری از مردان دارند؛ بنابراین مادران نیازهای نوزاد خود که تنها با اصوات نشان داده میشوند را بهتر از پدران درک میکنند. درک متقابل زنان از یکدیگر و همدلی و همراهی آنها در بحرانها با هم ، یکی دیگر از نمونههای الگوهای رفتاری زنان است. زنان در دعوا و مشاجره با شوهرانشان بهتر میتوانند از خود مراقبت کنند تا مردان که فقط داد و فریاد میکنند و با دعوا جواب دعوا را میدهند.
راهکار حل مشکل
اما معنی هم? آنچه که گفته شد چیست؟ اگر مردان و زنان تا این حد از نظر بیولوژیکی متفاوت از یکدیگر هستند، چگونه میتوانند باهم ارتباط داشته باشند و به اصطلاح یک عمر با هم زندگی کنند؟ با این همه تفاوت درک از موضوعهای مختلف در مورد خود و بچه میتوانند به نتیجهای که رضایت هر دو را جلب کند برسند؟ خوشبختانه جواب این سوالات مثبت است. اگر طرفین تفاوتهای ماهیتی طبیعی وجود طرف مقابل با خود را درک کنند و سعی کنند با استفاده از تجربیات خود و زندگی والدین خود در گذشته بهره بگیرند، خواهند توانست فاصلههای میان خود و همسرشان را کم و کمتر کنند. البته نکت? بسیار مهم و در حقیقت معجز? طبیعت این است که روابط جنسی میان زن و مرد کمک بسیار بزرگ و بی بدیلی در نزدیکتر شدن آنها به یکدیگر میباشد.
این مسئله ساده تر از آن است که بنظر میرسد. علم جدید نشان داده است که هم? مخلوقات روی زمین دارای سیستم عصبی هستند. آنچه که در دنیای اطراف ما اتفاق میافتد میتواند ساختار مغز و ذهن ما را تغییر دهد. اگر تجربه میتواند مغز ما را از نظر ساختاری و ترکیبات شیمیایی تغییر دهد و اگر مغز سرچشم? هم? رفتارهای انسانها است، پس زن و مرد میتوانند خود را با یکدیگر تطبیق دهند و مغز خود را به سوی تفاهم با همسرشان راهنمایی کنند. به جای دست و پا زدن در تفاوتها، میتوانیم از این تفاوتها درس بگیریم. در حقیقت، بسیاری از این تفاوتهایی که باعث نزاع و کشمکش میشوند میتوانند زندگی را لدت بخش تر کنند- آیا به غیر از این است که چسباندن یک گون? صاف و لطیف به یک صورت زبر و خشن طعم بوسه را دلپذیر تر میکند؟
در تحقیقاتی که اخیرا" انجام شده ثابت شده است که در هر مرحله ای که هستیم، تمرین و تلاش حداقل ما را یک گام جلوتر میبرد. در یادگیری نواختن پیانو یا حرکات زیبای ژیمناستیک، تمرین است که مهارت ما را افزایش میدهد؛ چه چیزی باعث میشود فکر کنید با تمرین دادن مغز و تغییر باورهای غلط گذشت? خود نمیتوانید از معاشقه و آمیزش با همسر خود لذت ببرید؟
اگر تواناییهای یک زن شکوفا شود خواهد توانست مفید و مختصر در ارتباط با سایرین هر آنچه را که میخواهد را شفاف و راحت بگوید. از طرفی دیگر مرد میتواند با بارور ساختن تواناییهای خود به یک شنوند? باریک بینی که قادر است حتی از حرکات و اشارات طرف مقابل پی به موضوع اصلی ببرد تبدیل شود. اگر ما همدلی و انتقال افکار را تمرین کنیم، هرگز نخواهیم گذاشت تفاوتها بین ما فاصله بیندازند. چرا از قابلیتهای اعجاب آور مغز استفاده نکنیم و سعی نکنیم این تفاوتها را کمرنگ تر کنیم تا بیشتر و بیشتر به هم نزدیک شویم؟
به نوعی میتوان گفت، این دگرگونیها همین حالا هم اتفاق افتاده. همین که زندگی مشترک با مرد یا زنی که این همه متفاوت از ما است را شروع کرده و ادامه میدهیم، یعنی انطباق و یعنی دگرگونی! پس بیایید از فرصتها استفاده کنیم و این زندگی مشترک را به سمت تجربهای لذت بخش برای طرفین سوق دهیم. مادامیکه سعی میکنیم از یکدیگر درس بگیریم و تلاش میکنیم که بیشتر به هم شبیه و نزدیک شویم مطمئن باشید خواهیم توانست از تمام تواناییهایی که خداوند در وجود ما به ودیعه گذاشته است، استفاده کنیم. به این ترتیب از زندگی در کنار هم لذت خواهیم برد، عشق را تجربه خواهیم کرد و از زشتیها و پلیدیها و آزار دادن یکدیگر فاصله خواهیم گرفت.
ویژگیهای خانمهای ناآگاه ؟
توان و قدرت زنانگی خود را در راه منفی و در رقابت و شكست دادن همسرخود بهكار میگیرند.
· با عیبجویی، غر زدن، بهانهگیری، تحقیر، انتقاد و قضاوتهای منفی، هویت و عملكرد شوهر را زیر سؤال میبرند و احساسها و عواطف آنان را در جهت منفی سوق میدهند.
· قدرت زنانگی خویش را در تزلزل هویت، خودباوری و كاهش اعتمادبهنفس شوهرخود بهكار میگیرند.
· زن ناآگاه، بهجای تلاش درجهت تفاهم، اعتماد متقابل و همدلی بیشتر، معتقد است كه چون همسرم همكاری نمیكند، كاری از من ساخته نیست و نمیتوانم در بهبود زندگی مشترك تغییری بهوجود آورم.
· همسرم در گذشته مرا به شدت ناراحت كرده است، حالا به جبران گذشتهها باید تلافی کرده و ناراحتی زیادی را متحمل شود.
· زنان ناآگاه در همهی موردها قضاوت کرده و پیشداوری میکنند و تصور میكنند كه هر آنچه خود انجام میدهند، درست و كامل است و هر آنچه مربوط به شوهر و دیگران است، خطا و اشتباه میباشد. معتقد هستند اگر همسر و دیگران? خود را اصلاح كنند، همهچیز درست میشود!
· گروهی از زنان ناآگاه در حق شوهران خود، مادری كرده و با همسر خود مانند کودک رفتار کرده و تصور میكنند كه در حق شوهران خود بزرگترین فداكاریها را انجام میدهند. مردان از چنین زنهایی فراری بوده و متنفر میشوند.
· زنان ناآگاه، نسبتبه سهم خود نمیتوانند تعادل و توازن لازم در زندگی مشترك بهوجود بیاورند و چون گمان میكنند كه رابطهی آنان با همسرانشان بهبودپذیر نیست، بنابراین راه كمك به بهبود زندگی زناشویی را بر خود میبندند.
· زن ناآگاه ویژگیهای خود را ملاک و معیار دانسته و خصوصیات شوهر را با آنها مقایسه میكند و نتیجه میگیرد كه خودش كامل و بیعیب است ولی همسرش موجود ناكامل و دارای هزاران عیب میباشد!
· زن ناآگاه، با سرکوب کردن احساسهای خود و بیان نکردن آنها، مسائل و مشكلهایی را كه باعث رنجش و آزار اوست، ناآگاهانه در خود جمع كرده و به كینه تبدیل میكند.
· زن ناآگاه، پیوسته به سرزنش خود و همسرش میپردازد، در چنین شرایطی، وقتی كینههای جمع شده و به حالت انفجار درآمدند، زندگی مشترك پرآشوب، طوفانی و غیرقابل تحمل گردیده و به پاشیدگی كشیده میشود.
· زنان ناآگاه عاشق صفحهی حوادث روزنامهها، فیلمهای ترسناک، تراژدی و غمانگیز و دوستان منفیاندیش، پریشانخاطر و شکستخورده هستند.
· زنان ناآگاه و کمدانش، در كشف و شناخت استعدادها و توانمندیهای مثبت خود و همسرانشان سخت بیتوجه و ناتوان هستند ولی در كشف نكتههای منفی خود و شوهرشان استاد هستند، بهعلاوه مخالفت و مبارزهی منفی با همسر را قدرت خود تصور میكنند.
· زنان ناآگاه، با فشار، زور، تهدید، تحقیر نه با عشق و مهر و محبت، میخواهند كارها را پیش ببرند و هركاری را با توقع و منّت فراوان انجام میدهند و كلی از همسر و دیگران طلبكار و متوقع میشوند.
- فرق بین بهترین و بدترین كیكها در چیست؟
مواد اولیهی كیكها یكی است و این مهارت كیكپز است كه از موادی میتواند كیك بسیار خوشمزه و جالب درست كند و یا ماهرنبودن كیكپز است كه از همان مواد، كیك نامطبوع و غیر قابل خوردن ارائه میدهد!
وقتی زنی آگاهیهای خود را بالا ببرد? میتواند انرژی و احساس و عواطف خود را در جهت مثبت به كارگیرد و زندگی خود و زندگی زناشویی خویش را به بهشت تبدیل سازد.
زن ناآگاه و کمدانش، ندانسته انرژی و احساس و عواطف خود را در جهت منفی بهكار میگیرد و زندگی خود و زندگی زناشویی خویش را تبدیل به جهنم میكند.
«آلبرت انیشتین» فیزیكدان بزرگ و برندهی جایزهی نوبل نكتهی ظریفی را بیان میكند:
زنان به این امید ازدواج میكنند كه مردان را بعد از ازدواج تغییر دهند.
مردان به این امید ازدواج میكنند كه بعد از ازدواج هم مانند قبل رفتار كنند.
نتیجه این میشود كه بعد از ازدواج هر دو سرخورده و ناكام میشوند.
خیلی مهم است كه بدانیم: همهی انسانها در طول زندگی خود تغییر میكنند؛ «تغییر، اصل لاینفك زندگی است.» از اصل تغییر، میتوان آگاهانه در جهت رسیدن به هدفها، بهره جست. میبایست به تقویت عاملهایی پرداخت كه به تفاهم متقابل، همدلی دوطرفه، اعتماد و صداقت متقابل و قدرشناسی و احترام دوسویه منجر شود. میبایست آگاهانه تغییرهای مورد نیاز را در مسیر خواستههای درست سامان و جهت داد و عادتهای مثبت را آگاهانه جایگزین عادتهای منفی نمود.
مواظب حسادت هاي شوهرتان باشيد ؟
مواظب حسادت هاي شوهرتان باشيد ؟
براي حسن تفاهم با شوهرتان بايد بدانيد كه او چه روحيه اي دارد. انتظار داريد از همكار مردتان تمجيد كنيد و شوهرتان آشفته نشود؟ اگر مي خواهيد هميشه در قلب شوهرتان جاي داشته باشيد هيچگاه بيش از حد از مردي نزد او تعريف نكنيد. هيچوقت چيزهايي را كه از ديگران ياد مي گيريد با آب و تاب پيش او بازگو نكنيد.
مواظب حسادت هاي شوهرتان باشيد
براي حسن تفاهم با شوهرتان بايد بدانيد كه او چه روحيه اي دارد. انتظار داريد از همكار مردتان تمجيد كنيد و شوهرتان آشفته نشود؟ اگر مي خواهيد هميشه در قلب شوهرتان جاي داشته باشيد هيچگاه بيش از حد از مردي نزد او تعريف نكنيد. هيچوقت چيزهايي را كه از ديگران ياد مي گيريد با آب و تاب پيش او بازگو نكنيد. از كجا مي دانيد به غرور شوهرتان برنخورده است؟ بعضي از مردها گاهي حسادت خود را پنهان مي كنند و قدرت ابراز آن را ندارند، آنوقت دچار دردي دروني مي شوند كه پيامدهاي آن خوشايند نيست. شما بايد متوجه اين خصيصه مردها باشيد. از سوي ديگر شوهرتان با حسادت خود به طور غيرمستقيم به شما نشان داده است چقدر دوست تان دارد.
نه حرفی که زنان نباید به شوهرانشان بزنند!
نه حرفی که زنان نباید به شوهرانشان بزنند!
من می دانم که شما الان در حال فکر کردن به چه چیزی هستید. اینکه زوجهای ازدواج کرده نباید هیچ رازی را داشته باشند و باید همه چیز را با شوهرشان در میان بگذارند اما به اعتقاد من این حرف تنها مزخرفی بیش نیست!چیزهایی وجود دارد که قطعاٌ شما نباید آن را با همسرتان در میان بگذارید.
باید دهنتان را ببندید و حرف نزنید.مهم نیست که در چه شرایطی باشید و در چه وضعیتی . جمله بزرگی رو بخاطر می آورم که بحق می گفت : چیزی را که نمی داند وی را نخواهد نرنجاند!
هرگز در مورد مادر وی چیزی بر زبان نیارید .
مهم نیست که وی آدم بدی است یا آدم خوبی . این قانون طلایی را بیاد بسپارید که دهانتان را چفت کنید! این کاملا قابل پیش بینی است که شما بدلایلی از مادر شوهرتان خاطره جالبی ندارید و میبینید که همسرتان یک روز در حال حرف زدن در باره وی است.اینکه چقدر زن شریف ، با ارزش و دارای فلان خصلتهاست. روز دیگر ببینید که همسرتان مدام در حال بد و بیراه گفتن به وی می باشد و اینکه وی چقدر خود خواه و رذل است!
اینجا جایی است که ممکن است شما به اشتباه با عصبانیت وی همراهی کنید و در نتیجه پرونده خود را باطل کنید! به هوش باشید . هرچه شد فقط زبانتان را ببرید! او می تواند هرچه که می خواهد در مورد مادرش بگوید . تعریف یا بد و بیراه ! به شما مربوط نیست! سعی کنید نظراتتان را برای دوستان یا کسان دیگری که با آنها نیز ارتباط عاطفی و روانی دارید نگه دارید . اعتماد داشته باشید که کار غلطی نمی کنید!
با نزدیکترین دوست همسرتان خودمانی نشوید!
مهم نیست که وی چقدر دوست خوبی است و یا فرد قابل اعتمادی. حریم خود را حفظ کنید.گاهی بعضی از شوخی ها در حریم های خانوادگی چیز جالبی نیست اما همان شوخی در حریم دوستی کاملا هم چیز جالبی است! بگذارید همه چیز حد و مرز خود را داشته باشد.
هرگز در مورد روابط #### که در گذشته و قبل از ازدواج داشتید حرف نزنید!
خب ، من فکر می کنم که این رسم دخترها هست که بر خلاف پسرها که عادت دارند یک کار را صد جا تعریف کنند ، آنها صد کار را یک جا هم تعریف نمی کنند! اما به هر حال این را هم باید گفت.هرگز در مورد این مسائل سخنرانی نکنید.اگرچه که در حد اطلاع وی باید از گذشته شما با خبر باشد اما این ماکزیمم حد اطلاع وی باید باشد! نه بیشتر ! اگر شما مشروب خور حرفه ای بودید یا 10 تا پسر را تا لب برکه تشنه می بردید و بر میگردانید و یا هر کسی که بوده اید به یاد داشته باشید که : " اصلاٌ مهم نیست که بودید!
" من برای همسرم کاملا شرح خواهم داد که برایم اهمیتی ندارد که چه کرده و که بوده. از این لحظه که متعهد می شود به محض اینکه بفهمم وی کوچکترین قدم نامربوطی برداشته بلافاصله از وی جدا خواهم شد ، بچه ها را به وی خواهم سپرد ، و دیگر من را نخواهد دید! به تجربه بنظر هم میرسد که این کلام کاملا هم موثر بوده است! اما گذشته از شوخی شما باید از خود بپرسید که رابطه جدی و زناشویی با صداقت شما ، در این زمینه چه سودی خواهد برد؟ آیا اعترافات صادقانه شما نفعی هم خواهد داشت یا اینکه فقط فکر میکنید همسر شما از صداقت شما به نیت پاک شما پی میبرد؟ اصلا اینطور نیست! برای همین منظور بهتر است ساکت باشید!
هرگز به وی نگویید که فلان دوست شما زیر سرش بلند شده است!
این بحث زنانه را برای خودتان و دوستانتان نگه دارید. این مسئله را اصلا علنی نکنید. شما همانطور که در مرحله قبل دیدید باید عمل کنید و از هر چنین چیزی باید فرار کنید و نشان دهید که چنین کاری بسیار نا مناسب است. اینکه بخواهید ماجرایی را برای وی تعریف کنید تا به وی بفهمانید شما چقدر شخصیت سالمی دارید و وی باید قدر شما را بداند چیزیست که در مغز شما می گذرد. در مغز یک مرد تنها این نکته است که چه باعث شده که همسر این دوست من اختیارش را از دست بدهد؟ وی چه نداشته که دوست پسر جدیدش دارد؟ آیا من هم آن را دارم؟ نکند دوست همسرم بخواهد همسرم را هم متوجه فقدان آن در من کند؟. حالا بشینید 30 سال توضیح بدید! فایده نخواهد داشت. از طرف دیگر خدا بداد دعواهای شما و موشکهایی که وی بطرف شما پرتاب خواهد کرد برسد!
هرگز و هرگز به وی نگویید که وی به اندازه ای که قبلا در ### قدرت داشته نیست!
تاپانچه ای بروی شقیقه خود بگذارید و هر وقت خواستید این جمله را بگید ماشه آن را بچکانید! عزیز من ، واقعا باید بدانید که اگر حرف جالبی برای زدن ندارید بهتر است اصلا حرف نزنید! با این جمله وی را براحتی 10 سال پیرتر خواهید کرد . مسلما اگر می خواهید وی را بکشید و از وی انتقام بگیرید این راه خوبی است اما اگر صرفا از وی دلخورید ولی وی را دوست دارید زبانتان را گاز بگیرید ! این جمله بمانند این است که وی را در خواب آرام بعد از ظهری خود ، با بنزین به آتش بکشید!! وی برای همیشه از شما دلخور خواهد بود.
هرگز چیزی نگویید که احساس کند نسبت به جریانات شغلی وی ناراضی هستید!
" قانون هر غلطی میکنی بکن ! من بهت اطمینان دارم ! "
این یکی از اشکالاتیست که اکثر زنان میکنند. خارج ازغرغر های آنها در مورد کار همسرشان ، وی وقتی از سر کار به خانه بر میگردد بهش بدجور پیله می کنند! می خواهند بدانند که چه شده که همسرشان اینقدر خسته و عصبانی است! مدام سوال می کنند و توضیح می خواهند و سعی می کنند که ماجرا را منطقی ارزیابی کنند و مدام جواب به هر خط شکایت همسر می دهند.سعی می کنند به وی حالی کنند که طرف وی هستند اما وی باید آرام باشد! بسیار ساده در روزهای بعد موقع دعوا اعلام می کنند که تو انتظار داری که مردم بدانند تو چه هستی ولی تو خودت هنوز نمی دانی که چه هستی و چه می خواهی! من اما می دانم که تو فلان و فلان هستی.غر میزنی ، فکر می کنی خیلی می فهمی و و و و ....
وی از خود دفاع خواهد کرد و خواهد گقت که من فکر می کردم تو به من اطمینان داری! و شما هم می خواهید گندتان را درست کنید و می گویید البته که دارم اما فلان و فلان! بعد از کلمه اما دیگر توضیح شما معنی نخواهد داشت! شما کار را خراب کرده اید! کسی نیست که بشما حالی کند که شما قرار نیست منشی وی باشید بلکه قرار است همسر وی باشید.قرار نیست چون زندگی کاری وی بشما هم ربط دارد در آن دخالت کنید و مسولیتی که با وی است را بررسی کنید!
هرگز به وی نگویید از وی طلاق خواهید گرفت مگر اینکه فلان کار را انجام دهد!
مثل احمقها مدام همسر خود را تهدید به طلاق نکنید . به وی به اشتباه نخورانید که یک پای شما همیشه بیرون در است! ساک شما همیشه بسته است! خانه مادر شما همیشه هست! و بدتر اینکه بدانید دارید بلوف میزنید و یک لحظه بدون وی زنده نمی مانید! دفعه بعد که خواستید فریاد بزنید از جلوی چشم من دور شو ! دیگه نمی خواهم ببینمت!
یک لحظه خود را کنترل کنید و کلمه را در دهانتان بخشکانید. اگر این کار را نکردید البته ممکن است جواب بشنوید که وی جایی نمی رود و این دیوونه بازی هاچیست ، اما این دست رو تو دادن خاصیت همیشگی مردان نیست. بی جهت زندگی را با دری وری مشوش نکنید.مردی که بداند همیشه احتمالی وجود دارد که به خانه بیاید و شما در آن نباشید هرگز بشما واقعا لطف نمی کند!
هرگز نگویید که شما بیشتر از وی حقوق میگیرید !
چه می خواهید بکنید؟ چطور است اصلا دریل را برداریم و مغزش را سوراخ کنیم؟ ها ؟!
یادتان باشد 3 اصل مهم در مورد پول و مسائل مالی اینهاست :
پول شما و پول وی ندارد - اما پول شما و وی از هم جدا باشد!
پول " من " در کلمات بکار نبرید
نگویید "اگه پول کم داری من دارم! " " می خواهد ماشین بخرد یا فرضا خونه . بعد راه می افتید دور میزنید دور ماشین حسابش و فضولی میکنید و آخرش می گویید این مقدار بهش می دید! این غلطه! برید و وقتی میبینین که داره موهاش رو می کشه و فکر میکنه با فنجان چای خودتان ریلکس بشنین کنارش و بگید که " منم یه مقدار پس انداز دارم - نمی دونم چقدر دقیقا - ولی شماره کارتم رو بهت میدم ببین میتونه اینم کمکی کنه ؟ " اما کاری نکنین برعکس این هم! یعنی اینقدر بی خیال نشون بدید که نتیجه بدتر داشته باشه! سعی کنید لحظه را دریابید !
به عشقهای جوانی خود اعتراف نکنید!
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
آزمون اخذ گواهینامه تخصصی ازدواج!
با توجه به این که طبق گفته رییس جدید سازمان ملی جوانان، قرار است اخذ گواهینامه تخصصی ازدواج برای پسران اجباری شود و دخترها تنها اجازه بله گفتن به کسانی را داشته باشند که دوره سه ماهه مهارت های ازدواج را گذرانده باشد.
از این روی، یک عدد آزمون اختصاصی طراحی کرده ایم تا در پایان دوره ، جوانان را با آن محک بزنند و گواهینامه ازدواج را به کسانی بدهند که در پاسخگویی امتیاز خوبی کسب کرده باشند.
* در جاده زندگی مشترک، هر یک از تابلوهای زیر به چه مفهومی اشاره دارند؟
الف. فرمان زندگی را از همان اول، خودت به دست بگیر
ب. اگر پرسپولیسی هستی آن گاه همسرت نباید استقلالی باشد
الف. انتخاب همسر از بین آدمهای برجسته
ب. شکم برجسته ممنوع!
الف. همیشه راه راست را برو
ب. به طرف منزل مادرزن
ازدواج:
الف. آغاز آزاد روابط
ب. پایان روابط آزاد
الف. لطفا موالیدتان را کنترل کنید!
ب. یکی کمه، دو تا غمه، سه تا که شد خاطرجَمعه!
الف. به سراغ شوهر که می روی تازیانه را فراموش نکن!
ب. کتک زدن ممنوع
الف. همسرت را نپیچان
ب. دم درآوردن ممنوع!
الف. ماه عسل به دریا نروید، غرق می شوید، حسرت به دل می مانید!
ب. زیرآبی رفتن ممنوع
الف. وفاداری در حد سگ
ب. اخلاق سگی ممنوع
الف. به پای هم پیر شوید
ب. پیرتان در می آید!
الف. ladies next
ب. محل وقوع عشق های خیابانی
الف. بعد دوسال راه میندازیم یه مخزن گنده جوجه کشی!
ب. دو فرزند کافی است!
الف. همدیگر را دور نزنید!
ب. دور همدیگر بگردید!
الف. هنگام دعوا از چکش استفاده نکنید
ب. زندگی شما به بن بست رسیده است
انگشتر را در کدام انگشتتان می گذارید ؟
انگشتر را در کدام انگشتتان می گذارید ؟
* انگشت شست
* انگشت اشاره
* انگشت وسط
* انگشت انگشتری
* انگشت کوچک
* انگشتر به دست نمی کنم .
جواب تست
انگشت شست : شما مجذوب کالاهای مدرن و روز هستید از مورد توجه قرار گرفتن لذت می برید شما تفریح کردن را دوست دارید از زندگی لذت می برید و همشه آماده هستید تا با چیزهای جدید رو به رو شوید .
انگشت اشاره : شما دارای اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر هستید رهبری و هدایت ر ا دوست دارید و می توانید در ظاهر بسیار جدی و خشن باشید اما در باطن ملایم و حساس هستید .
انگشت وسط: بیشتر افرادی که در این گروه قرار دارند از رشد و بالندگی سر باز می زنند و بیشتر خودمحور هستند با و جود این همشه بی ریا هستند بخصوص نسبت به خانواده و دوستانشان .
انگشت انگشتری : شما فردی حساس و رومانتیک هستید عمیقا امید دارید تا عشقی بیابید که گرما بخش دل و ابدی باشد .
انگشت کوچک : شما فردی مهربان و متواضع هستید به جزئیات توجه می کنید و دوست ندارید در کارهایتان کوچکترین اشتباهی از شما سر بزند شما بیش از حد خود را به کار مشغول می کنید .
در چند انگشت : آن عده از افراد که در دو انگشت یا بیشتر انگشتر دارند اعتماد به نفس ندارند و همیشه مراقب هستند تا عشق واقعی شان را بیابند عاشق تجملات هستند اما آن را جایگزین ناقابلی برای دوستان و عاشق خود می دانند.
انگشتر به دست نمی کنید : شما خواستار زندگی ساده و بدون تجملات هستید فردی بی ریا ، قابل اطمینان ، آرام ، باهوش و سختکوش هستید و همیشه دوستدار آموختن چیزهای تازه اید . به دلیل احساس خجالتی که دارید از جمع دوری کرده و تا جایی که بتوانید از مشاجره پرهیز می کنید.
بد اخلاقها مواظب فشار قبر باشند!
نمیدانم دوستان از این داستانهای واقعی خوششان میاد یا خیر
این داستان واقعی است من خودم از زبان ..... شنیده ام من از آن زمان تا بحال حواسم را جمع تر کردم چون از من بد اخلاق تر فکر نکنم وجود داشت ولی البته فهمیدم که کسی با این آدامها زندگی نمی کند الا اگر خودش را واقعا تغییر بده اگر هم تغییر نده میشه مثل همین داستان واقعی .در این دنیا حواست باشد بهتر از اون دنیا است چون انجا نامه عمالمان در دست ما هست و چاره ی نداریم الا اجرای احکام خدا پس خوب گوش کنید؟
حتما چیزهایی دربارهی فشار قبر شنیدهاید. و حتما برایتان سوال شده كه فشار قبر دیگر چیست؟ و چگونه است؟ و نیز برایتان سوال شده كه چه چیزی باعثش میشود؟
همین سوالِ آخرتان از همه مهمتر است، چون فشار قبر، هر طوری كه باشد، خیلی مهم نیست، اما اینكه چه چیزی موجب دچار شدن بر آن میشود، و اینكه چگونه میتوان از آن گریخت، بسیار مهم است.
داستان زیر را بخوانید تا با یكی از عوامل فشار قبر آشنا شوید و حتما حواستان را جمع كنید.
این داستان واقعیست!
سعد یكى از یاران بزرگ پیامبر اكرم -سلام و درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد- و از اهل مدینه بود. او نزد رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- و مسلمین به طورى احترام داشت كه وقتى سواره مىآمد، رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- مسلمین را به استقبالش میفرستاد و خود نیز هنگام ورودش تمام قامت در برابر او بر مىخواست.
سعد بن معاذ، این یار دلاور پیامبر، در جنگ خندق از خود گذشتگىهایى نشان داد تا آن كه تیرى به دستش اصابت كرد و دچار خونریزى شد.
فشار قبر فقط مال آدمهای بد نیست
به دستور پیامبر اكرم -صلى الله علیه و آله و سلم- در مسجد، خیمهاى برافراشتند و سعد در آن خیمه، تحت درمان قرار گرفت و خود پیامبر -صلى الله علیه و آله و سلم- پرستارى او را عهدهدار گشت و این دعا را در حق او مىكرد: "خدایا! سعد در راه تو جهاد كرد و پیامبرش را تصدیق نمود، روح او را به خوبى بپذیر".
بعد از خاتمه جنگ خندق و محاصره قلعهی بنى قُریضه، حضرت رسول -صلى الله علیه و آله و سلم- داوری و میانجیگری جنگ با یهودیان را به او واگذار كرد و دستور داد او را بر تختخوابى گذاشتند و پیش یهود آوردند.
و سعد اینگونه حكم كرد كه: یا رسول الله! مردان ایشان را بكش و زنان و اطفال آنان را اسیر كن و اموالشان را در میان مهاجر و انصار قسمت فرما.
بعضی كارها هرچند خودشان كوچكند [البته به ظاهر] اما آثار و تبعات بزرگی دارند حال چه خوب، چه بد.
حضرت فرمود: حكمى كردى كه خدا در بالاى هفت آسمان چنین حكم كرده بود.
بعدها سعد بر اثر خونریزی همان زخم از دنیا رفت.
صبح آن روزى كه سعد از دنیا رفت. جبرئیل نازل شد و عرض كرد: یا رسول الله ! چه كسى از امت تو از دنیا رفته است، كه فرشتگان آسمان روح او را به یك دیگر مژده مىدهند؟
حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند:
عدهاى به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول الله سعد بن معاذ رحلت كرده است.
رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- [وقتى خبر درگذشت سعد را شنید] همراه اصحاب خود برخاستند، [و به طرف منزل سعد حركت كردند] و در حالى كه در تكیهگاه بودند، امر كردند تا سعد را غسل دهند.
وقتى غسل به پایان رسید و او را حنوط و كفن كرده و به سوى تابوتش حركت دادند رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- پا برهنه و بدون ردا، جنازه را تشیع مى كرد، گاهى طرف راست و گاهى جانب چپ تابوت را مىگرفت تا آن كه كنار قبرش رسیدند.
آنگاه حضرت رسول -صلى الله علیه و آله و سلم- داخل قبر شد و او را در لحد گذاشته و خشتها را جدا كرده و چید.
میفرمود: "به من سنگ بدهید" ؛ " به من گِل بدهید" ، و با آن ها میان خشت ها را پر كرد.
رسول خدا -صلى الله علیه و آله و سلم- چون از این كار فارغ شد و خاك بر روى سعد ریختند و قبر را مرتب كردند فرمود: مى دانم كه پوسیدگى به این قبر مى رسد، اما پروردگار دوست دارد بندهی خدا وقتی كارى را انجام مىدهد، در آن محكم كارى كند.
درست است كه در داستان ما "سعد" یك مرد بود، اما قضیهی بدخُلقی و آثار وحشتناك آن[همان فشار قبر را میگویم] مربوط به همهی بداخلاقها میشود، حتی خانمها!
چون از مرتب كردن قبر فارغ شد و خاك به روى آن ریختند. مادر سعد گفت: "بهشت بر تو گوارا باد."
حضرت رسول -صلى الله علیه و آله و سلم- فرمود: "اى مادر سعد! بر اینكه گفتی مطمئن نباش".
رسول خدا بعد از دفن سعد مراجعت كرد و مردم نیز مراجعت نمودند و عرض كردند: یا رسول الله! ما امروز كارهایى را درباره سعد از شما مشاهده كردیم كه تا به حال درباره هیچ كس دیگر ندیده بودیم كه انجام دهید، بدون ردا، و كفش به دنبال جنازهی سعد حركت كردید!
فرمود: فرشتگان آسمان بدون كفش و رداء به تشییع جنازه سعد آمدهاند، من هم به آنها تأسى كردم.
عرض كردند: شما گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ سریر را مى گرفتید! فرمود: دست من در دست جبرئیل بود، هر طرف را كه او میگرفت من نیز میگرفتم.
عرض كردند: شما دستور دادید كه سعد را غسل دهند و خود بر جنازهاش نماز خواندید و براى او لحد قرار دادید و بعد از آن فرمودید كه "قبر، بدن سعد را فشار داد"؟[این شخصیت و فشار قبر؟!]
فرمود: آرى ، چون سعد با اهل منزلش بداخلاق بود.
حالا با هم به چند نكته در این ماجرا دقت میكنیم:
1- فشار قبر فقط مال آدمهای بد نیست
2- هیچ چیز در دستگاه محاسبهی خداوند گُم و یا فراموش نمیشود حتی اگر به اندازهی خردل باشد
3- بعضی كارها هرچند خودشان كوچكند [البته به ظاهر] اما آثار و تبعات بزرگی دارند حال چه خوب، چه بد.
4- درست است كه در داستان ما "سعد" یك مرد بود، اما قضیهی بدخُلقی و آثار وحشتناك آن[همان فشار قبر را میگویم] مربوط به همهی بداخلاقها میشود، حتی خانمها!
5- پیامبر فرمودند خدا دوست دارد بندهاش در كارها محكمكاری كند، پس یكی از این كارها كه اتفاقا خیلی به محكمكاری نیاز دارد، همین مسأله قبر و جهان آن سویش است!
عقل هر آدم سالمی حكم میكند كه بعد از خواندن این داستان دقیقتر به مسائل آخرت خود بیاندیشد و مواظب دامنش باشد كه فشار قبر نگیردش.
ازدواج دوباره با همسر سابق و چالشها و راهکارها ؟
آمار بر علیه زن و شوهرهایی است که یکبار طلاق گرفته اند و می خواهند دوباره با هم ازدواج کنند. تقریباً بیشتر ازدواج های دوم مثل ازدواج اول به طلاق ختم می شود.
این مورد در صورتی پیش می آید که زن یا مرد زندگی این موارد را گوش نکنند ولی تجربه نشان داده اگر مرد واقعا اهل زندگی باشد و خطاهای خود را قبول کرده باشد یا راحت تر بگویم عتراف کند در مقابل همسر و خانواده دو طرف و شفاف سازی کند موردی آن را تهدید نمی کند حتی اگر زن باز بد اخلاقی کند بهانه بیاورد اگر مرد مرد باشد کوتاه بیاد بدون دوست من بعد از مدتی آن هم مثل شما آرام میشود و زندگی دوباره شکل زیبا به خود میگیرد میگی نه یا علی امتحان کن دوستان من تجربه کردن و نتیجه گرفتن والان دارند در کشور دیکر زندگی میکنند در زیر سایه زیبای خدا .لطفا تا اخر مطالب را مرحمت فرمایید و بخوانید.
اگر شما و همسر سابقتان تصمیم گرفته اید که دوباره با هم زندگی کنید،چطور می توانید ازدواج دومتان را به موفقیت برسانید.
اگر در فکر این هستید که دوباره با همسر سابقتان ازدواج کنید، در زیر توصیه هایی برایتان آورده ایم که شانس موفقیت این ازدواج دوباره را بالا ببرید:
۱- دوباره برگشتن به سمت همسر سابق به خاطر فرزندانتان اصلاً ایده خوبی نیست. باید به خاطر اینکه همدیگر را دوست دارید و واقعاً می خواهید که باز با هم باشید، به سمت هم برگردید.
۲- اگر بچه دارید، به هیچ وجه تا مدتی اجازه ندهید که آنها متوجه شوند که شما دو نفر با هم رابطه برقرار کردید. چون امیدوار می شوند که با هم آشتی کنید و این فشار بیشتری روی شما دو نفر برای آشتی کردن وارد می کند.
۳- نزد یک مشاور خانواده بروید. از اشتباهات زندگی قبل درس بگیرید واگرنه با تکرار آنها دوباره رابطه تان خراب خواهد شد.
۴- دلیل طلاق سابقتان را پیدا کنید. اگر طلاقتان به خاطر مسائل مالی بوده اینبار حتماً درمورد مسائل مالی با هم به نتیجه برسید. اگر درمورد تربیت فرزندان بوده، این مشکل را هم با هم حل کنید.۵- اشتباه خود را در طلاق اول به گردن بگیرید.
۵- با هم در دوره های آموزش خانواده شرکت کنید.
۶- در تمام مسائل با هم صادق باشید. برای هم بازی درنیاورید. سعی نکنید فکر همدیگر را بخوانید. انتظارات بیجا نداشته باشید. انتظارات، امیدها و آروزهای خود را با هم مطرح کنید.
۷- خیلی مهم است که بفهمید ازدواج اولتان تمام شده است. اجازه ندهید کابوس آن زندگی جدیدتان را خراب کند.
۸- از روبه رو شدن با مشکلاتی که موجب بر هم خوردن ازدواج اولتان شدن، نترسید.
۹- اشتباهاتتان را تکرار نکنید. به آینده تان به هم بیندیشید.
۱۰- یادتان باشد، ساختن اعتماد دوباره زمان می برد.
ایجاد اعتماد و موفق شدن یک ازدواج بعد از طلاق نیاز به تعهد قوی به رابطه دارد. باز هم می گوییم، ازدواج دوباره با همسر سابقتان را سریع جلو نبرید. برای شناخت همدیگر وقت بگذارید.
با همسر سابقتان ازدواج می کنید؟
این دوستم شهاب از دبی برام ایمل زد و من داشتم .ایمیلم را که چک می کردم، دیدم یک دعوتنامه عروسی برایم فرستاده اند. این دعتوتنامه از طرف زوجی بود که طلاق گرفته بودند.
از یک طرف هیجان زده شده بودم و از یک طرف هم سردرگم بودم چون این زوج سابقه ازدواج وحشتناکی داشتند و نمی دانم چه چیز باعث شده بود دوباره به فکر ازدواج با هم بیفتند. اما در هر حال داشتند باز ازدواج می کردند.
مطمئناً "نیمه گمشده" که می گویند معنی خاصی دارد. بعضی از اعتقادات معنوی می گوید که دو روح، قبل از تولد، تعیین شده که با هم زن و شوهر شوند. بعضی دیگر از مذهب ها باور دارند که شما و همسرتان طی هفت مرحله تناسخ باهم ازدواج می کنید، حتی اگر در زندگی زناشویی خود مشکلات متعددی داشته باشید.
کنار از اعتقادات دینی و معنوی، دلایلی وجود دارد که شما به ازدواج دوباره با همسر سابقتان می کشاند. یکی از این دلایل، خوبی ذاتی و خصوصیاتی در همسرتان است که باعث شده عاشقش شوید. مطمئناً شما به این دلیل عاشق این فرد شدید که بخشی از آن می تواند اخلاقیات، مهربانی، و طرز رفتار او با دیگران باشد. چیزی در او هست که شما را جذب می کند.
اما چه پنج سال با او زندگی کرده باشید، چه پنجاه سال، هیچکدام شما دیگر آن مرد یا زن سابق نیستید. شخصیت شما رشد کرده است. ایده ها و افکارتان دستخوش تغییر شده است و سطح علمتان بالا رفته است. و آن چیز ناملموسی که شما دو نفر را به سمت هم جذب کرده بود، با بلوغ و حکمتی که به دست آورده اید تقویت شده است.
اگر ازدواج به طور کل خوب و بر پایه احترام متقابل بوده باشد، 90 درصد زوج ها به طور متوسط بعد از هشت سال طلاق دوباره به سمت هم برمی گردند.
این دوست من هم خیلی خوب این مطلب را در کارت دعوتش بیان کرده بود: "ما دوباره با هم ازدواج می کنیم چون فهمیدیم بدون حضور همسرمان، جای چیزی در زندگیمان خالی بود. ازدواج اول ما از روی دلیل بود و آن چیزی فرای عشق بود. این چیزی غیرقابل توصیف است. و حالا که فهمیده ایم که هستیم و دوست داریم کجا باشیم، آماده ایم که بهترین همسر دنیا باشیم."
چیزی به نام طلاق وجود ندارد ؟
اگر تعریفی را که دست کم در یک فرهنگ لغت جهانی ارائه شده و " طلاق " را جدایی کامل و انفصال تعریف کرده بپذیریم مطلقا چنین چیزی وجود ندارد. در جهان هستی جدایی وجود ندارد. برای بسیاری از ما این می تواند خبری خوب و خبری بد محسوب شود. خبر خوب این است که ما هرگز تنها نیستیم و هرگز هم نمی توانیم تنها باشیم. خبر بد این است که از شر هیچ کس نمی توانیم رها شویم. ما نمی توانیم خود را از کسی جدا کنیم. در 7 کلمه بگویم: خاتمه دادن به یک رابطه غیر ممکن است. تنها تغییر رابطه ممکن است. این احتمالا مهم ترین درکی است که هر کس هنگام آغاز یک رایطه می تواند از آن برخوردار باشد.هیچ رابطه ای هرگز پایان نمی پذیرد.مسئله این است که می خواهیم رابطه داشته باشم یا نه. مسئله این است که چه نوع رابطه ای می خواهیم داشته باشیم.
در کل طلاق لحظه ای مقدس است و زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد. ( سقراط )
7 قانون معنوی طلاق :
1- قانون پذیرش 2- قانون رها کردن 3- قانون هدایت الهی ۴- قانون مسئولیت
5- قانون انتخاب 6- قانون بخشش 7- قانون آفرینش
این 7 قانون معنوی راهنمایانی هستند که نقطه ی رجوع روند شفای شما محسوب می شوند.
طلاق در بعضی موارد می تواند راه رسیدن به خدای باشد.میگید چطور. اگر متوجه بشید؟که اشتباهات از طرف شما بوده و آن را قبول کنیدو به سمت خدا میرید و توبه میکنید و باز برمیگردی سر خانه و زندگی مشترک و تلاش میکنی تا زندگی قبلی خودت را با دستانت باز بسازی اگر نیت شما پاک باشه به خدا درست میشه کامبیز جان این رو مخصوصا برای شما نوشتم .
من شما را ندیدم دوسته من این نکته را گوش کن این نظر من حقیر
مرد مثل معمار است و زن مثل کمک معمار . مرد آجر میچیند و زن مهربان سیمان میمالد مرد آجر میچیند و زن همچنان سیمان میمالد یک دفعه می بینی دیواری که مرد و زن ساختن رو سرشان خراب میشود .
چرا این طور شد آره به راحتی میشه فهمید مرد خانه دیوار را از اول کج نهاده . ریس من برادر من بیا اول خودمان را دورست کنیم بعد بیایم بگویم زن ما فلان بود مشگل از ماست هیچ دختری نمی خواهد طلاق بگیرد انقدر ما بد میشویم تا آخر به تنگ میاد مگه یک آدام چقدر ظرفیت دارد اگر ما را جای زنمون میگذاشتن و این رفتارها را با ما میکردن من که به نوبه خودم یا سکته میکردم یا خودم را میکوشتم.پس بدان یک قدم جلو تر از من هستی تا دیر نشوده دست خانم خودت را بگیر و بیارش ۲ روز از هم جدای شدی هر کاری از من حقیر بر بیاد من برای شما انجام میدم من قول میدم. ببینم چی کار میکونی من را ببخشید این را روی صفحه اصلی سایت گذاشتم.هدف من این هست همه حقایق را بدانند.
از بس تایپ کردم برای همه انگشتانم خسته شده یا علی در سایه خداوند همیشه سلامت و سالم باشید هیچ چیز بهتر از سلامتی نیست.



















سلام بر مهدی ...